نگاهى به ويژگيهاى دوران زمامدارى على عليه السلام
نگاهى به ويژگيهاى دوران زمامدارى على عليه السلام
سخنرانى در كنگره چهارم نهج البلاغه فروردين ماه ۱۳۶۳ ه ش برابر با رجب ۱۴۰۴ ه ق تهران حسينيه ارشاد
بعد از يك دوران طولانى ركود و بى توجهى، اين كتاب قيم و انسان ساز و جامعه ساز و بى نظير را مجددا مطرح و زنده كردند. از همه برادران و خواهرانى كه در اين مراسم شركت كرده چه از سراسر كشور و چه از خارج كشور صميمانه متشكرم خيلى براى اين بنده دلنشين بود، اگر اين توفيق را پيدا مى كردم كه مثل يكى از شما مى توانستم در جلسات اين كنگره ارزشمند شركت فعالى داشته باشم و مثل هميشه كه نهج البلاغه يكى از قبله هاى اميد فكرى ما بود و بسيارى از اوقاتمان به مطالعه آن مى گذشت و اين كتاب عزيز در حوزه تدريس و تدرس و فكر و مطالعه ما جايگاه
عمده اى داشت، در اين محفل شريف علمى و ارزشمند هم مانند يك جستجوگر، از اعماق اين اقيانوس عظيم بحثى را بررسى مى كردم و همه روزه در جلسات آن حاضر مى شدم.
اما حالا كه متأسفانه آن فراغت و فرصت نيست، لازم مى دانم به همه شما برادران و خواهران، و نيز به كسانى كه در اين مجلس حضور ندارند اما دل در گرو هدايت نهج البلاغه و امام على بن ابيطالب عليه الصلوة و السلام داشته و دارند، درباره اين كتاب قيّم و اثر جاودانه مطالبى را عرض كنم.
نهج البلاغه يعنى مجموعه اى كه به همت و تلاش سيد بزرگوار شريف رضى گرد آمده و بحمد اللّه تا امروز مرجع مراجعه و مطالعه خواص و انديشمندان بوده نه فقط محور معرفت و كار عمومى مردم شايد در تمام دورانى كه اين كتاب تأليف شده و به وجود آمده مانند امروز مورد نياز و متناسب با اوضاع زمان و مكان نبوده است. البته نهج البلاغه از جهات مختلف حائز اهميت است. شايد بشود گفت كه نهج البلاغه مجموعه اى است از عمده ترين مباحث و معارف اسلامى و همه آنچه براى يك انسان مسلمان و يك جامعه اسلامى لازم است در نهج البلاغه از آن سخنى و حرفى و اشاره اى يا بحثى و هدايتى هست: توحيد و عقايد اسلامى و اصول دين تا اخلاق و تهذيب و تزكيه نفسانى، سياست ملك دارى و كيفيت اداره صحنه هاى عظيم فعاليت اجتماعى تا تنظيم روابط اخلاقى و خانوادگى، جنگ و سياست و حكمت و علم و.. ليكن مطالب اين كتاب كه
در مجموع، درس زندگى اجتماعى براى مسلمانهاست به طور مجرد از زندگى، مطرح نشده است. گوينده اين كلمات رئيس مملكت، حاكم و فرمانرواى بزرگى است كه سلطنت و حكومت او بر كشور پهناور و عظيمى گسترش داشته است. اين انسان بزرگ كه مسؤوليت ملك دارى و زمامدارى را هم بر دوش داشته با احساس اين مسؤوليت عظيم اين مطالب را بر زبان جارى كرده است. نهج البلاغه مانند گفته هاى حكيمى نيست كه دور از غوغاى زندگى و فارغ از واقعيتها و مسائل گوناگونى كه در يك جامعه ممكن است مطرح باشد، مى نشيند و معارف اسلامى را بيان مى كند. بلكه سخنان انسانى است كه بار مسؤوليت اداره يك جامعه عظيم را بر دوش خود احساس مى كند و داناى دين و بصير به همه معارف اسلامى و قرآنى است و با دلى مالامال از معرفت، و روحى بزرگ و در مقامى پر مسؤوليت، با مردم روبرو مى شود، با آنها حرف مى زند، و به سؤالات و استفهامات آنها پاسخ مى دهد. اين است زمينه و موقعيت صدور نهج البلاغه، و از اين جهت با همه رواياتى كه ما از ائمه معصومين، عليهم السلام، داريم فرق مى كند. ائمه اطهار « عليه السلام » در دوران حاكميتى كه مورد قبول خودشان باشد زندگى نمى كردند،
آنها در دوران اختناق به سر مى بردند. مسائل از ديدگاه يك حاكم و مسؤول اداره مملكت بر زبان آنها جارى نمى شد، اما امير المؤمنين « عليه السلام » به عنوان يك حاكم اسلامى حرف مى زند و با جامعه اى
كه تحت اشراف و حكومت خود اوست سخن مى گويد، و اين بخش بيشترين سخنانى است كه از امير المؤمنين « عليه السلام » در نهج البلاغه نقل شده است.
البته در كلمات آن حضرت سخنانى هم هست كه مربوط به دوران حكومت ايشان نيست.
ما امروز در همان شرايط قرار داريم، شرايط كنونى جامعه اسلامى ما همان شرايط است، البته روشن است كه نهج البلاغه مخصوص كشور ما نيست، متعلق به همه دنياى اسلام است. و دنياى اسلام هم امروز در حال رسيدن به يك بيدارى و حيات دوباره اسلامى است.
در كشور ما و در جامعه ما اين انقلاب در سايه آموزشهاى امير المؤمنين « عليه السلام » و با اتكاء به قرآن و نهج البلاغه، به پيروزى رسيده است. امروز تقريبا همان جامعه اسلامى و علوى تشكيل شده، و همان شرايط تقريبا در بيشتر ابعاد در جامعه و كشور ما حكومت مى كند. امروز روز استفاده هر چه بيشتر از نهج البلاغه است. در اين زمينه توضيح بيشترى مى دهم.