محمد حسن بیوکی ملقب به #رضوان از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر  یادگاری که در این گنبد دوار بماند هنوز صدایش به گوش می رسد؛ همان صدای آشنایی که قرآن می خواند و هنر می آفرید؛ قرآن می خواند و نقش می زد و کلام خدا با پوست و گوشتش آمیخته بود؛ قلبش با صدای سخن عشق می تپید و تمامی لحظات ترنم نیایش را در طرح و نقش ها یش به یادگار گذاشت. 47 سال افتخارخدمتگذاری در پیشگاه پاره تن رسول خدا، علی بن موسی الرضا علیه السلام نصیبش شده بود و در طول تمام این سال ها کوشیده بود تا خدمتی صادقانه ارائه دهد، خدمتی که در شأن مقام والای مولایش باشد. هنرمند بی نظیری که علاوه بر کارهای هنری که تخصصش بود شاعر و حافظ و قاری قرآن نیز بود؛ سخن از هنرمندی است بی ادعا که نامش در زمره یکی از پرکارترین کتیبه نویسان آستان قدس رضوی می درخشد؛ محمد حسن بیوکی که در اشعارش #رضوان تخلص می کرد و به محمد حسن #رضوان نیز مشهور بود؛ رشته اصلی کارش طراحی کاشی سنتی و نقوش اسلیمی بود، محمد حسن در سن هفت سالگی پدرش را از دست داد و احمد، برادر بزرگترش که معمار آستان قدس بود سرپرستی او را به عهده گرفت؛ او بسیاری از فنون هنری را از برادر آموخت؛ مهارت زیادی در طراحی و اجرای هنرهای سنتی کسب کرد؛ به طوری که به گواه اسناد، کلیه کارهای معرق کاری، خطاطی، طراحی و مقرنس کاری در آستان قدس رضوی در فاصله سال های 1353- 1354 ه.ش به وی سپرده شد.     گروه وسیعی از آثار رضوان، کتیبه های اوست که اغلب به قلم ثلث و به ندرت کوفی نوشته شده است؛ از مهمترین کتیبه ها و کاشی کاری های وی، می توان به سقف #گنبد