عادت جاهلانه و تعصب مانع از وصول بحقیقت است فرق ما با علماء عامه آنست که آنها نقل اخبار می‌کنند و تفسیر و آیات قرآن مجید نازله در حق آن خاندان جلیل را می‌نویسند و اظهار نظر هم می‌نمایند ولی تحت تأثیر عادت قرار گرفته و پیرو اسلاف خود بدون برهان و دلیل می‌باشند و بعضی را هم تعصّب مانع است که بزبان تصدیق نمایند پس بی مورد نیست اگر گفته شود که سیر تکامل و ارتقاء در وجود این افراد بکلّی بی اثر مانده هوی و عادت بر قوه عاقله غالب آمده!!. بلکه گاهی در مقام تشریح اخبار منقوله از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تأویلات بارده ای می‌نمایند که از برودت یخ بمراتب بیشتر است که باعث تعجب اهل علم و تحقیق می‌گردد. بیان جاحظ در وصول الی الحق اگر از روی واقع و حقیقت پردۀ تعصّب و عناد را بر کنار زنند براهنمائی علم و عقل و انصاف (در عین تعصّب) حق را واضح و آشکار می‌بینند چنانکه ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ بصری معتزلی که از علماء محققین و اعیان متعصّبین متقدمین عامه می‌باشد صاحب کتاب البیان و التبیین متوفی سال ۲۵۵ هجری اشاره باین حقایق دارد و خواجه کلان حنفی در باب ۵۲ ینابیع الموده بعض از کلمات او را ثبت نموده که گوید ان الخصومات نقصت العقول السلیمة و افسدت الاخلاق الحسنة من المنازعة فی فضل اهل البیت علی غیرهم فالواجب علینا طلب الحق و اتباعه و طلب مراد الله فی کتابه و ترک التعصب و الهوی و طرح تقلید السلف و الاساتید و الآباء [۱] . ---------- [۱]: ۱) بدرستی که خصومات باعث نقصان عقول سلیمه و فساد اخلاق حسنه می‌باشد از نزاع نمودن در فضل اهل بیت بر غیر آنها پس واجب است بر ما طلب حق و تبعیت از آن و طلب نمودن مراد خدای تعالی در قرآن ترک تعصب و هوای نفس و دور انداختن تقلید گذشتگان از اساتید و پدران خود و اثبات نمودن مقام فضل اهل بیت و عترت طاهره پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلم بر دیگران. ولی جای تأسف است که با چنین نظری که بی اراده بزیر قلمشان جاری می‌گردد مع ذلک عادت و تعصب بر علم و عقلشان غالب و بر خلاف حقیقت تبعا للاسلاف راه پیما شده و موجب تأثر عقلاء گردیده اند. در تحت تأثیر عادت و تعصّب بمخاصمه و منازعه برخاسته روی هوای نفس دیگران را من غیر حق بر اهل بیت طهارت مقدم داشته نصوص وارده از قرآن و اخبار معتبره را بر کنار زده تابع اسلاف بدون دلیل و برهان گردیده. مثلا از روی جهالت و تعصب ابو حنیفه یا مالک یا دیگران از فقهاء و عالم نمایان را که صاحبان رأی و قیاس و از علم بی بهره بوده اند پیروی می‌کنند ولی بفقیه اهل بیت طهارت امام جعفر بن محمّد الصادق علیهما السّلام توجهی نمی نمایند. و حال آنکه اکابر علماء خودشان مانند ابن ابی الحدید در دیباچه شرح نهج البلاغه می‌نویسد آنان خوشه چین خرمن علم و دانش خاندان جلیل عصمت و طهارت و نمایندگان خاصّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بوده اند (چنانچه در این کتاب مشروحا ذکر گردید). ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357