(52) ارشاد با بذل مال! مدتي بود كه شخصي دايم نزد امام كاظم عليه السلام مي آمد و فحش و ناسزا مي گفت. بعضي از نزديكان حضرت كه قضيه را چنين ديدند، به ايشان عرض كردند: - اجازه بدهيد ما اين فاسق را بكشيم! حضرت اجازه ندادند و از مكان و مزرعه او پرسيدند و سپس سوار بر مركبي به مزرعه وي رفتند. آن مرد صدا زد: - از ميان زراعت من نياييد! حاصل مرا پايمال مي كنيد! حضرت آمدند نزديك ايشان پياده شدند. با لبخندي در كنارش نشستند و سپس فرمودند: - چقدر براي زراعت خرج كرده اي؟ گفت: - صد دينار. فرمود: - چقدر اميد دخل داري؟ گفت: - دويست دينار. فرمود: - اين سيصد دينار را بگير و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را كه اميد داري به تو مرحمت مي كند. مرد پول را گرفت و پيشاني حضرت را بوسيد. حضرت تبسم كرده، برگشت. فردا كه امام عليه السلام مسجد آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتي كه حضرت را ديد گفت: - الله اعلم حيث يجعل رسالته (66) اصحاب پرسيدند ديروز چه مي گفت، امروز چه مي گويد، ديروز فحش و ناسزا مي گفت، امروز تعريف و تمجيد مي كند؟ حضرت به اصحاب فرمودند: - شما گفتيد اجازه بده ما اين مرد را بكشيم و لكن من با مبلغي پول او را اصلاح كردم!(67) يكي از راه هاي اصلاح حال مردم احسان و بخشش است. .......: داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357