شرح و تفسير نشانه‌هاى حق آشكار است امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به كسانى كه حق را با تمام ظهور و بروز آن فهم نمى‌كنند هشدار مى‌دهد و مى‌فرمايد:«صبح براى آنها كه دو چشم بينا دارند روشن است»؛ (قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ‌ لِذِي عَيْنَيْنِ‌) . اشاره به اين‌كه كسانى كه چشم بصيرت دارند حق را به خوبى درك مى‌كنند، زيرا نشانه‌هاى آن كاملاً آشكار است؛ خواه اين حق به معناى ذات پاك پروردگار باشد آن‌گونه كه قرآن مجيد مى‌فرمايد: «سَنُرِيهِمْ‌ آياتِنا فِي الْآفاقِ‌ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ‌ حَتّى يَتَبَيَّنَ‌ لَهُمْ‌ أَنَّهُ‌ الْحَقُّ‌ أَ وَ لَمْ‌ يَكْفِ‌ بِرَبِّكَ‌ أَنَّهُ‌ عَلى‌ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ» ؛به زودى نشانه‌هاى خود را در اطراف عالم و در درون جانشان به آنها نشان مى‌دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است» ١ و يا اين‌كه مراد از صبح قرآن مجيد است، همان‌گونه كه مى‌فرمايد: «قَدْ جاءَكُمْ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ نُورٌ وَ كِتابٌ‌ مُبِينٌ‌» ؛(آرى) از طرف خدا نور و كتاب روشنگرى به سوى شما آمد». ٢ يا اين‌كه منظور آيين اسلام و آورندۀ آن باشد آن‌گونه كه قرآن مى‌فرمايد: «لا إِكْراهَ‌ فِي الدِّينِ‌ قَدْ تَبَيَّنَ‌ الرُّشْدُ مِنَ‌ الْغَيِّ‌» ؛اكراهى در قبول دين نيست.(زيرا) راه راست از راه انحرافى روشن شده است» ٣ و يا اين كه مراد رسول گرامى اسلام باشد همان‌گونه كه مى‌خوانيم: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ‌ إِنّا أَرْسَلْناكَ‌ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً* وَ داعِياً إِلَى اللّهِ‌ بِإِذْنِهِ‌ وَ سِراجاً مُنِيراً» ؛اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده؛ و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او قرار داديم و چراغى روشنى بخش». ١ يا مقصود خود حضرت (و امامان اهل‌بيت) باشد، چنان كه در زيارت «جامعه» آمده است: «خَلَقَكُمُ‌ اللّه أنواراً فَجَعَلَكُمْ‌ بِعَرْشِهِ‌ مُحْدِقينَ‌ حَتّى‌ مَنَّ‌ عَلَيْنا بِكُمْ‌» .و در خطبۀ ٨٧ نهج البلاغه نيز به اين معنا اشاره شده است. يا اين‌كه منظور تمام آنچه گذشت و تمام حقايق عالم هستى است. قرآن مجيد در سورۀ «اسراء» آيۀ ٧٢ نيز مى‌فرمايد: «وَ مَنْ‌ كانَ‌ فِي هذِهِ‌ أَعْمى‌ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ‌ أَعْمى‌ وَ أَضَلُّ‌ سَبِيلاً» ؛اما كسى كه در اين جهان (از ديدن چهرۀ حق) نابينا بوده است در آخرت نيز نابينا و گمراه‌تر است». به هر حال اين جمله به صورت ضرب‌المثلى در آمده و واژۀ «صبح» كنايه از حق و «ذى عَيْنَيْن» كنايه از صاحبان بصيرت و آگاه و واژۀ «أضاء» اشاره به ظاهر بودن حق است. حال اگر كسانى گمراه شوند به علّت نابينايى آنهاست، يا اين‌كه چشم دارند و بر هم مى‌گذارند يا خفاش صفت از ديدن آفتاب حق به شب‌هاى تاريك و ظلمانى پناه مى‌برند. آنها سزاوار هرگونه سرزنش و مجازاتند آن‌گونه كه شاعر پارسى‌زبان مى‌گويند: راه است و چاه و ديدۀ بينا و آفتاب تا آدمى نگاه كند پيش پاى خويش چندين چراغ دارد و بيراهه مى‌رود بگذار تا بيفتد و بيند سزاى خويش!