پس چگونه به خويش جرأت مى دهى خدايت را به دگرگونى از حالى به حالى ديگر توصيف كنى و حالت هايى را كه براى بندگان رخ مى دهد، به او نسبت دهى؟ خدايى كه با نابود شوندگان نابود نمى شود و با دگرگون شوندگان دگرگون نمى شود، دور از كاستى هاست.
اباقره سر به زير افكنده بود. گويى به پرسش ها، شبههها و
استدلال هاى ويران شده اش مى نگريست. برق پيروزى در چشمان عموى امام درخشيد؛ اما خليفه با آن كه شادمانى دروغينى را نشان مى داد، همچنان مبهوت بود.
زندگى سياسى هشتمين امام (ع)
نهضت دولت عباسى
علويان در گذشته دور
پس از آن كه امويان از شيوه صحيح اسلامى ره به انحراف گشودند، و بر همگان روشن شد كه هدف آنان چيزى جز حكمرانى و سلطه طلبى نبوده. زورگويى در تعيين سرنوشت مردم و سودجويى از امكانات ايشان كوشش تامّ در كامجويى و اجراى شهوات در هر مكان و هر زمان كه برايشان دست مى داد بى اعتبار نمودن مصالح همه ملّت و خلاصه به بازى گرفتن سرنوشت و خوشبختى ايشان.
و باز پس از آن كه امويان دشمنى با اهل بيت را به آخرين حدّ رسانيدند، آنان را كشتند، به نابودى كشيدند و بساطشان را درهم كوبيدند. به ويژه آن دسته از اهل بيت كه فجايع كربلا بر جانشان روا رفت، خاندان اموى نفرين بر على عليه السلام را به عنوان شيوه پسنديده خود اتّخاذ كرده بودند، به گونه اى كه كودكانشان اين نفرين را مى آموختند و تا آخر عمر پيوسته تكرارش مى كردند. اولاد على و شيعيانشان را در هر پناهگاهى كه بودند، تعقيب مى كردند و همواره مى كوشيدند تا هرگونه اثرى از آنان را از بين ببرند.
در گرماگرم اين جريانات بود كه رويدادهاى تازه اى در افق رخ نمود. در پرتو مبارزه دائم و افشاگرانه اهلبيت، درك مردم پيوسته از حقايق روز زياد مى شد. آنان بيشتر به چهره كريه خاندان فاسد اموى پى مى بردند. از اين
رو طبيعى مى نمود كه عواطف مردم نسبت به اهلبيت روزبه روز بيشتر برانگيخته شود و در برابر، نفرت و كينه شان نيز عليه خاندان اموى رو به اوج گذارد. اينها همه در پرتو افزون شدن فهم و درك مردم بود و اين كه آنان روز به روز حقايق بيشترى را درمى يافتند.
مردم ديگر بخوبى دريافته بودند كه اهلبيت تنها پايگاه استوار و قابل اطمينانى به شمار مى روند كه جز با روى بردن بدان، راه نجات ديگرى برايشان وجود ندارد. اهلبيت آرمان زنده امّت بودند كه در كالبد همگان روح و روان مى دميدند و زندگى را لذّتبخش مى كردند.....
https://eitaa.com/zandahlm1357