.......:
مساله ي ديگر آماده سازي منطقه - اقدامات مهندسي و انتقالات - بود. هم زمان با انجام آموزش ها، عده اي مشغول احداث جاده، پل، سوله، سنگر و حمل و نقل وسايل سنگين نظامي و امكانات مورد نياز در منطقه ي اروند كنار شدند. اين
[ صفحه ۱۵]
مساله، با توجه به رعايت اصل حفاظت و اطلاعات، مشكل ديگري بود. براي جلوگيري از شلوغي منطقه، سعي شد تا دستگاههاي مهندسي كم تر داخل نخلستان پرسه بزنند؛ هم چنين با تذكر مسؤولين مبني بر كاهش تردد در جادههاي اصلي، يگانها مجبور شدند از حداقل افراد و دستگاهها استفاده كنند.
آموزشها كم كم جان گرفت. اين در حالي بود كه تا انجام عمليات چند ماهي مانده بود. براي اين كه با جو آن روزهاي اروند كنار آشنا شويم، بهتر است به يكي از گردانهاي بسيج برويم.
مهدي قلي رضايي يكي از رزمندگان لشكر عاشورا بود. او زماني كه فهميد بوي عمليات ميآيد، خودش را به مقر واحد اطلاعات رساند. در آن جا ابتدا كريم حرمتي را ديد. كريم با ديدن او از خوش حالي دويد و خود را به مهدي رساند و صورتش را بوسيد. بعد به سرعت نزد كريم فتحي رفت تا خبر آمدن مهدي را به او بدهد. پس از كمي صحبت، قرار شد مهدي در همان محوري كه كريم حرمتي، مسؤوليتش را بر عهده داشت، كار كند.
گردان سيدالشهدا (ع) و گردان علي اصغر (ع) زنجان براي آموزش غواصي در قسمتي از ساحل رودخانه ي كارون مستقر شده بودند. كريم حرمتي رو به مهدي كرد و گفت: آموزش غواصي گردان سيدالشهدا (ع) بر عهده ي
ماست. تو هم بايد
[ صفحه ۱۶]
در اين آموزش، مربي يكي از گروهانها باشي.
اما مهدي براي آموزش در اين سطح، چيز زيادي نمي دانست. اين مشكل هم حل شد و مهدي در عرض چند روز، آموزش كامل غواصي با فين [۴] و لوازم جانبي اش را ديد. هر روز، ساعت ۷ صبح، صبح گاه برگزار ميشد. پس از آن، نيروها تا ساعت هشت وقت داشتند صبحانه بخورند و آماده شوند براي كار. راس ساعت ۸، آموزش شروع ميشد و تا ظهر بي وقفه ادامه داشت. با صداي اذان ظهر، به نيروها استراحت داده ميشد. نماز در حسينيه و با حضور بسيجيان ادا ميشد. پس از آن، وقت ناهار بود. بعد از ناهار، يكي دو ساعت وقت براي استراحت بود؛ اما بچهها بيش تر به بازي فوتبال ميپرداختند. ساعت ۳ بعدازظهر دوباره آموزشها شروع ميشد. اين در حالي بود كه لباس غواصي نيروها هنوز خيس بود!
بسيجي ها، هنگام اذان مغرب، از آب خارج ميشدند و نيمههاي شب دوباره وارد آب ميشدند. در حالي كه آب اگر راكد ميماند، يخ ميزد!
۱۰ ساعت آموزش و تمرين در شبانه روز، در شرايطي انجام ميشد كه حتي تصور آن هم خارج از ذهن بود. سوز و
سرماي هوا، نامناسب بودن لباس ها، شرايط نامساعد تغذيه و انواع بيماريها كه پي آمد ساعتها حضور در آب بود.
اين وضعيت كم و بيش براي همه ي لشكرها يك سان بود. ميرقاسم ميرحسيني، آن روزها قائم مقام لشكر ۴۱ ثارالله بود. غواصان اين لشكر هم در منطقه ي چويبده، در اروند كنار، به آموزش مشغول
بودند.
دفاع مقدس
خاطرات اروند.....
https://eitaa.com/zandahlm1357