يس متن حديث سورة يس (۳۶) علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن داود بن محمّد الفهدى قال: دخل أبوسعيد المكارى علي أبى الحسن الرضا عليه السلام فقال له: أبلغ من قدرك أن تدّعى ما ادّعى أبوك، فقال له الرضا عليه السلام: ما لك أطفأ الله نورك، و أدخل الفقر بيتك، أما علمت أنّ الله أوحي إلي عمران: أنّى واهب لك ذكراً، فوهب له مريم و وهب لمريم عيسي، فعيسي بن مريم من مريم، و مريم من عيسي، و مريم و عيسي شى ء واحد، و أنا من أبى و أبى منّى، و أنا و أبى شى ء واحد. فقال له أبو سعيد: فأسئلك عن مسألة، قال: سل و لاأخالك تقبّل منّى و لست من غنم?، و لكن هاتها ، فقال له: ما تقول فى رجل قال عند موته: كلّ مملوك له قديم فهو حرّ لوجه الله؟ قال: نعم، ما كان له ستّة أشهر فهو قديم و هو حرّ لأنّ الله يقول (و القمر قدّرناه منازل حتّي عاد كالعرجون القديم) فما كان لستّة أشهر فهو قديم حرّ قال: فخرج من عنده و افتقر و ذهب بصره ثمّ مات لعنه الله و ليس عنده مبيت ليلة. سوره يس (۳۶) علي بن ابراهيم، از پدرش، از داود بن محمد فهدي روايت كرده است كه گفت: ابوسعيد مكاري بر ابوالحسن الرضا عليه السلام وارد شد و (گستاخانه) گفت: آيا كار تو به جايي رسيده است كه آنچه را پدرت ادعا مي‌كرد تو هم ادعا مي‌كني، حضرت رضا (ع) به او فرمود: تو را چه مي‌شود، خدا نورت را خاموش كند و فقر را به خانه ات درآورد، مگر نمي داني كه خداوند به عمران وحي فرمود كه من به تو پسري عطا مي‌كنم، اما مريم را به او بخشيد، و به مريم عيسي را عطا فرمود، پس عيسي بن مريم از مريم است و مريم از عيسي، مريم و عيسي عليهما السلام يك چيز هستند، من هم از پدرم هستم و پدرم از من است، و من و پدرم نيز يك چيز هستيم. ابوسعيد گفت: پس از تو سؤالي مي‌كنم، حضرت فرمود: بپرس، گرچه خيال نمي كنم از من بپذيري و تو از دوستداران من نيستي آن ملعون در حالي مرد كه حتي نان شب خود را نداشت۲. منبع حديث ۱- يس / ۳۹. ۲- تفسير قمّى ۲/ ۲۱۵. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357