علت توجه و تشیع ایرانیان در زمان خلفاء و دیالمه و غازان خان و شاه خدابنده
و اما اینکه فرمودید مذهب شیعه مذهبی است سیاسی و ایرانیان مجوس از روی سیاست برای فرار از سلطه و سلطنت اعراب پذیرفته اند.
بی لطفی نمودید بدون توجّه و تعمّق تبعا للاسلاف بیان فرمودید برای آنکه قبلا ثابت نمودیم که شیعه مذهبی است اسلامی و طریقه ایست که خاتم الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بامر خدا پیش پای امّت گذارده و ما حسب الأمر آن حضرت پیروی از علی امیر المؤمنین و آل طاهرینش سلام اللّه علیهم اجمعین مینمائیم و خود را هم بامید حق مطابق دستوراتی که بما داده اند و عمل مینمائیم ناجی میدانیم.
بلکه آن کسانی که بدون کوچکترین دستور رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اساس سقیفه را تشکیل دادند سیاسی بودند نه پیروان عترت طاهره بدستور پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چه آنکه برای پیروی از عترت و اهل بیت رسالت از آن حضرت دستور رسیده و در کتابهای معتبر شما بسیار وارد است-ولی راجع بسقیفه و پیروی از اهل سقیفه بعنوان خلیفه تراشی ابدا دستوری صادر نگردیده است-
و اما در جهت توجه ایرانیان بمقام ولایت امیر المؤمنین و اهل بیت طاهرینش آقایان اهل تسنّن از روی عناد و تعصّب و یا روی عادت خلفا عن سلف بدون تعمّق و تحقّق قضاوت نموده اند.
و هم چنین نویسندگان دیگر که در اثر معاشرت با اهل تسنّن و سیر در کتب آنها باشتباه رفته و بمثل معروف تنها بقاضی رفتند و خوش حال برگشتند گمان نموده اند که ایرانیان روی سیاست مذهب حقّ تشیع را اختیار نموده اند.
واقعا نخواسته اند و یا نتوانسته اند بخواهند که تعمق نمایند و از عادت و تعصّب برکنار، علّة العلل توجه ایرانیان و علاقه مندی آنها را به امیر المؤمنین و اهل بیت آن
حضرت پیدا نمایند و اگر مختصری دقّت و تأمل و تعمّق مینمودند زود بحقیقت میرسیدند.
و میفهمیدند که هر فردی یا قومی اگر عملی را روی سیاست انجام دهند موقت است و بعد از گرفتن نتیجه و رسیدن بهدف و مقصد خود از همان راهی که آمده اند برمی گردند نه آنکه هزار سال بر این عقیدۀ حقّه ثابت و در این راه جان بازیها نموده تا پرچم تشیع را با خون خود حفظ و افتخار بکلمه علی ولی الله بعد از لا اله الا الله محمد رسول الله بنمایند.
اینک با اجازه آقایان برای روشن شدن تاریخ با مختصر اشاره ای باقتضای وقت علّت العلل علاقه مندی ایرانیان را در میان ارباب ملل بآن حضرت و اهل بیت طاهرینش بعرض میرسانم تا بدانید که آنها روی سیاست اظهار تشیّع ننمودند بلکه از روی حقیقت و برهان و علاقه مندی قلبی مذهب حق تشیّع را اختیار نمودند.
اوّلا هوش و ذکاوت ایرانیان ایجاب میکند که هرگاه جهل و عادت و تعصّب مانع آنها نگردد حقّ و حقیقت را زود درک نموده و بجان و دل بپذیرند. چنانچه بعد از فتح ایران بدست اعراب مسلمین با آزادی کاملی که مسلمانان بآنها داده بودند و اجبار و اکراهی هم در قبول دین مقدّس اسلام نداشتند همین که در اثر معاشرت با مسلمانان و کنجکاویهای دقیق پی بحقیقت اسلام بردند دین آتش پرستی و مجوسیت چندین هزارساله را باطل تشخیص داده و با یک دنیا شوق و میل و علاقه قلبی از عقیدۀ بدو مبدء (اهریمن) و (یزدان) روی گردانده و دین توحیدی اسلام را اختیار نمودند.
و همچنین وقتی دلائل مثبتۀ حقانیت را در مذهب تشیع یعنی پیروی از علی علیه السّلام دیدند روی خرد و دانش تبعیت و پیروی نمودند.
و بر خلاف فرمودۀ شما و بسیاری از نویسندگان بی فکر شما توجه ایرانیان بمقام ولایت و علاقه مندی آنها بأمیر المؤمنین در زمان خلافت هارون و مأمون نبوده بلکه از زمان خود رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم این عقد مودت در دل ایرانیان ریشه دوانید.
چه آنکه هر ایرانی وقتی بمدینه میآمد و مسلمان میشد روی هوش و ذکاوت خاصه ایرانیت حق و حقیقت را در علی علیه السّلام میدید لذا بحبل متین و ریسمان محکم
ولایت آن حضرت بامر و راهنمائی رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چنگ میزد.
سر سلسلۀ آنها سلمان فارسی بوده که واجد جمیع درجات و مراتب ایمان گردید تا آنجا که خاتم الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بنابر آنچه علمای فریقین نوشته اند درباره او فرمود سلمان منا اهل البیت یعنی سلمان از ما اهل بیت است از همان اوان معروف شد بسلمان محمّدی و این سلمان از شیعیان خالص و علاقه مند بولایت آن حضرت و از مخالفین جدّی سقیفه بود که پیروی از او بحکم حدیث منقوله در کتب شما طریق هدایت است.
از جهت آنکه آیات قرآن مجید و بیانات رسول اللّه را درباره آن حضرت شنیده بود و بعین الیقین فهمیده بود که اطاعت علی اطاعت خدا و پیغمبر است زیرا که مکرر از رسول اکرم میشنید که میفرمود من اطاع علیا فقد اطاعنی و من اطاعنی فقد اطاع اللّه و من خالف علیا فقد خالفنی و من خالفنی فقد خالف اللّه [۱]
و نیز هر ایرانی که بمدینه رفته و مسلمان گردیده چه در زمان پیغمبر و چه در ازمنۀ بعدیّ