..... علیرضا رفت و من حال عجیبی داشتم روی صندلی، زیر آسمان نشستم و آرام و بی صدا اشک ریختم!!
من بسیار
#کوچک تر و بی آبرو تر از آن هستم که مردم مرا
#گرامی بدارند! اما همین عمامه مرا بزرگ داشت و آبرویم بخشید!!
مسافر خسته ما، چند جمله ای با امام خمینی مناجات کرد و تهران را ترک گفت!
@zarakhsh