ذره‌بین درشهر
📌استثمار نوین 🔹قسمت پانزدهم: زورِ بی خودی نزن ↩️ ما اردکانی ها یک اصطلاحی به نامِ " زورِ بی خودی
📌استثمار نوین 🔹قسمت شانزدهم: اعتراض مردم نجیب اردکان ↩️ دادن صفت نجیب به مردم اردکان، یک تعارف نیست، یک واقعیت تایید شده و پذیرفته شده است. دیر زمانی شهرستان اردکان عزیز ما با همه ی نداشته هایش از رفاه ، تکنولوژی و امکانات، جایی برای لذت بردن از دنیا بود، گوشه ی دنجی از کویر، با همه ی خشونتش، چنان خاطره انگیز بود که هنوز مزه ی دلچسب روزگارانِ قدیمِ این دیار برای هم نسلان ما، شیرین تر از عسل است. ↩️ باری ندانسته و نفهمیده، هبوط ما از روزهای خوش و خوب گذشته فرا رسید، ما از بهشتِ اردکانِ دوست داشتنی به دلیل خوردن میوه ی ممنوعه_ که همان طمع ما بود _به جهنمِ ثروتمند ترین شهرستان کشور رهنمون شدیم. هر چند در این مسیر، شیاطینی ما را وسوسه کردند. حال ما مانده ایم و یک شهر بی تپش، شهری که نفسهای خودش و مردمانش به شماره افتاده است. ↩️ عمده ی آنانیکه مسئول این وضعیت هستند، با گرفتن سهم خود از ویرانی این سرزمین، به خیال خودشان به کنجِ دنجی پناه آورده اند، غافل از اینکه، کائنات قطعا انتقام خود را دور یا نزدیک از آنها خواهد گرفت. ↩️ ما مردمی که نجیبانه و به نوعی ساده دلانه، هر آنچه بر سرمان می آوردند را با حسن نیتی که از  پیشینیان به ارث برده بودیم، به امید روزهای بهتر، پذیرفتیم. امروز، اما فهمیدیم ، آنچه ما با مرام و حسن نیت قبول کردیم، فریبی بیش نبوده و عده ای که قرار بوده از حقمان دفاع کنند، ما را در قمارِ دنیا، باخته اند. ↩️ ما مردم اردکان، متمدنانه و متعهدانه، در ابتدا اعتراض خود را با نوشتن اعلام کردیم، سپس مخالفت خود را در قبال توسعه ی صنعت با امضا، رسمیت دادیم ، بعد از آن با استفاده از امکانات  فضای مجازی، کارزاری ۱۵ هزار نفری تشکیل دادیم ولی همه ی اینها، کسی را به پاسخگویی، تکاپو و کمک به ما مردم، مجاب نکرد، این شد که خواسته ی به حق خود را در کف خیابان فریاد زدیم. ↩️راستی اگر به کسی بر نمی خورد آیا ما حق نفس کشیدن داریم؟ ✍محمد میرجانی ۹ دیماه ۱۴۰۲ @zarrhbin🕊