بسمه تعالی نفس شهر شما ریگ فشان خواهد شد آسمان تیره شود دل نگران خواهد شد باد و دولخ شَود و چشم نبیند جایی عالَمی ریگ به هرجای روان خواهد شد تیره و تار شود یکسره این شهرِ کویر چشم خورشید ز بالا نگران خواهد شد نیست اغراق در این گفتهِ من ای یاران آنچه از وضعِ بدِ شهر بیان خواهد شد ریز گردان که در این جو و هوا در رقصند رفته در حَلق و تنِ خلق نهان خواهد شد صبح از بستر گرمت چو بیایی بیرون کوهی از ریگ به چشم تو عیان خواهد شد نوجوان است در این جای چو پیری رنجور پیر در جای دگر شاد و جوان خواهد شد همه جا باد صبا شاد روان می دارد آدم این جا به جفا شاد روان خواهد شد با تلاشی که در این راه شود امیّد است روزی این خطّه ما رشکِ جنان خواهد شد همت و سعی و تلاش است در این ره لازم این چنین کارِ کذا را که ضمان خواهد شد دل (تنها)به چنین وعده بسی خوش باشد روز موعود‌ چه وقت‌و‌ چه زمان خواهد‌شد *** دائم به زبانِ خود کنم تکریمت هروز کنم به جان و دل تعظیمت هر لحظه ز عشق میکنم ای مولا صد دسته گل محمّدی تقدیمت محمد مهدی خراسانی @zarrhbin🕊