سلام.
قطعه ای شیوا،زیبا و پندآموز ازشاعره ی بلند آوازه، پروین اعتصامی بخوانید:
رخشنده ی اعتصامی معروف به پروین اعتصامی در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) از رجال نامی و نویسندگان و مترجمان مشهور اواخر دوره ی قاجار بود. در کودکی با خانواده به تهران آمد. پایاننامهٔ تحصیلی خود را از مدرسهٔ آمریکایی تهران گرفت و در همان جا شروع به تدریس کرد. پیوند زناشویی وی با پسر عمویش بیش از دو و نیم ماه دوام نداشت. وی پس از جدایی از همسر، مدتی کتابدار کتابخانهٔ دانشسرای عالی بود. دیوان اشعار وی بالغ بر ۲۵۰۰ بیت است. وی در فروردین ۱۳۲۰ شمسی به علت ابتلا به حصبه درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
وقت سحر، به آینهای گفت شانهای
کاوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تند خوست!
ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد
خرم کسی که همچو تواش طالعی نکوست
هرگز تو بار زحمت مردم نمی کشی
ما شانه میکشیم به هر جا که تار موست
از تیرگی و پیچ و خم راه های ما
در تاب و حلقه و سر هر زلف گفتگوست
با آن که ما جفای بتان بیشتر بریم
مشتاق روی تست هر آن کس که خوبروست
گفتا هر آن که عیب کسی در قفا شمرد
هر چند دل فریبد و رو خوش کند، عدوست
در پیش روی خلق به ما جا دهند از انک
ما را هر آن چه از بد و نیکست روبروست
خاری به طعنه گفت چه حاصل ز بو و رنگ
خندید گل که هرچه مرا هست رنگ و بوست
چون شانه، عیب خلق مکن موبه مو عیان
در پشت سر نهند کسی را که عیبجوست
زان کس که نام خلق به گفتار زشت کُشت
دوری گزین که از همه بدنام تر هم اوست
ز انگشت آز، دامن تقوی سیه مکن
این جامه چون درید، نه شایسته ی رفوست
از مهر دوستان ریاکار خوشتر است،
دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست
آن کیمیا که می طلبی، یار یکدل است
دردا که هیچ گه نتوان یافت، آرزوست
پروین، نشان دوست، درستی و راستی است
هرگز نیازموده، کسی را مدار دوست
فتاحی رضا - پنجشنبه شب99/3/1
@zarrhbin