یکسال دلم غم زده از داغ تو باشد هر جا که رَوم چهره ی زیبای تو باشد سردارِ شهیدی و سلیمانیِ مایی سر تا سر عالم همه شیدای تو باشد بودی همه جا قافله سالار و جلودار هر جا گذرم شاهد ایثار تو باشد این دل شده از داغ تو دیوانه و مجنون تا حشر بسوزد،همه جا یاد تو باشد هر جا که پریدم که رهایش کنم این دل او عاشقِ بنشستن بر بامِ تو باشد آن دل که به یاد تو نباشد دلِ ما نیست سنگیست سر راهِ مریدان تو باشد یاد تو بُود در دل و میلش به کسی نیست این سینه و دل منزل و مأوای تو باشد دزدانه تو را کشتن و داغت به دل آمد تا حشر دلم شام غریبان تو باشد داغت به دل عالم و آدم زده آتش این آتش دل شعله ور از داغ تو باشد دستِ تو بدیدم به زمین در یم خون است گفتم که همان دستِ وفادار تو باشد تصمیم گرفتم که تقاص تو بگیرم هر جای جهان دشمن خونخوارِ تو باشد این عزم شده جزم که تا پای شهادت هر جا که رَوم مقصد من راه تو باشد یارانِ تو آماده و در حال نبردند این از ثمر خون تو و نام تو باشد نام تو در عالم همه جا ورد زبان است هر جا که رَوم جای قدم‌های تو باشد هر کوچه و پس کوچه ی سوریه برفتم آنجا خبر از همتِ والای تو باشد شام و حلب و حُمص و حماء ،اِدلب و درعا آزادی آنها همه مدیون تو باشد از همت تو موصل و اربیل شد آزاد دنیا همه حیرت زده از کار تو باشد هر جا که زمین گیر بشد دشمن خونخوار میگفت،که این کار فقط کارِ تو باشد در رزم چنین بودی و در پیشِ یتیمان اشک تو سرازیر به دامان تو باشد فرزند شهیدی که به آغوش گرفتند او منتظر و عاشق دیدار تو باشد در جبهه ی اسلام بُدی یارِ وفادار چهل سال جهان شاهد ایثار تو باشد پرواز نمودی تو و یاران شهیدت جانم به فدای تو یاران تو باشد شعر از حاج مصیب مهدیان ۱۳۹۹/۱۰/۴ @zarrhbin