🌹🍃
یادش بخیر!
هر جمعه خونه "مادربزرگ" جمع میشديم
ريز تا درشت، ڪوچک تا بزرگ
از همهمهے زياد، صدا به صدا نمیرسيد
آنقَدَر میگفتيم و میخنديديم كه اصلاً متوجهِ گذر زمان نميشديم...
بوے غذاے مادر بزرگ را تا چند خيابان آنطرف تر ميشد حس كرد
روزهاے هفته را روے دورِ تند ميزديم تا برسيم به جمعه
جمعه هاے بچگے مان را با هيچ روزے عوض نمیكرديم
گذشت و گذشت
"مادربزرگ" از ميانمان رفت...
دورتر و دورتر شديم
شايد ديگر در ماه و يا حتے در سال يكبار دورِ هم جمع شويم!
آن هم قبلش طے میكنيم كه اينترنت داشته باشد
ديگر از صداے همهمه خبرے نيست
همهے سرها داخل گوشے شان هست و جُك ها و اخبارِ روز را نقل قول میكنند
غذا را از بيرون مے آورند و به لطفِ غذا كنارِ هم مینشينيم
كاش مادربزرگ هنوز بود
كاش جمعه هايمان را هنوز با مادربزرگ میساختيم❤️
یادش بخیر
@zarrhbin🕊