حمره مشرقیه عشق آمدیم از هزاره اندوه سبدی از ستاره زیر عبا ماه در"جِیب" و کهکشان در"جَیب" پیکری پاره پاره زیر عبا "حُمرَه مشرقيه" عشق است در افق پرتوی که یافته نشر دل به قرآن شبی "تفأل" زد گفت والفجرْ ولیالٍ عشر ازاذل گوییا که در تقسیم عشق کارش به ما محول شد "مختصر" بود اصل نسخه عشق با حواشی ما "مطول" شد چارده قرن گر ز"قتل" گذشت تا به اکنون غریق غم هستی برسر"عمامه سیه" داریم زانکه از "اولیاء دم" هستیم خوش درخشیده ایم واین "اشراق" "خصم" مارا به رغم "خیشوم" است ساقیا  از فراق می مردیم تا بکی این "رحیق مختوم" است هم لباسم جناب نصرالله آخت سیلی به گوش اسرائیل سی وسه روز کرد بردشمن طعم تلخ شکست را تحمیل آنکه چون "حرف جر" بر اسرائیل آمده ناگهان و "جر" داده است با من از فتح قله ها گفته است خبر از "مطلع سحر" داده است "فتح" با ماست "کسر" با دشمن بمب ما را تکان نخواهد داد یای "موسی" همیشه یکسان است تن به "اِعراب" تان نخواهد داد آشکارا هلال روشن را در افق کرده ایم "استهلال" لشکر فاتح خمینی را فتح قدس است "منتهی آلامال" می شود طالع آفتاب ازغرب با افول ستاره داود روز "فتح المبین" خون،  آنروز روز"رضوان" شیعه خواهد بود جرعه ای شد نصیبم از دستت در مسیرت مرا مصمم کرد تا که دندان عقل را کندم عشق "سقراط" را "معمم" کرد  در خلیج عدن خبر هایی است باز دریای سرخ طوفانی است از یمن میرسد شمیم اویس بوی عطر اویس رحمانی است در جنین جریح در صنعا گشته برپا قیامتی دیگر چشم در راه ماندگان ظهور اینک اینک علامتی دیگر داس داران زنجد آمده اند در زمین خون یاسمن جاریست آشکارا زمکر آل یهود خون یحیی است کز یمن جاریست باکی از مرگ نیست. در این راه پیش عشاق مرگ مقهور است جز شهادت مباد قسمت ما مرگ از آستان ما دور است سرسپرده به دست اولوالامر دور این انقلاب پیچیدم تا که روزی بدارم آویزند بر سر خود طناب پیچیدم شعله های مقاومت برپاست از دمشق ومنامه تا بغداد نصر پرچم زده است در بیروت در یمن عشق میزند فریاد گرچه مه در "محاق" غیبت رفت افق شرق وغرب تاریک است "متواتر" ترین خبر اینست که ظهور ستاره نزدیک است همه آماده ایم و جان بر کف "لشکر قدس" را امیر کجاست برسان "فاعل مقدر" را اي خدا"مرجع ضمير" كجاست چقدر این کسوف طول کشید تا بکی این "ضمیرمستتر" است نه فقط اهل عشق منتظرند که خداوند نیز "منتظر" است رهبرم در جهاد لب تر کن تر کنم تا که خاک را با خون چارده قرن میکشم آقا انتظار نبرد با صهیون رهبرم گوشه جبین خم کن تا کنم جان خویش قربانی چفیه بر دوش ودست بر ماشه این همه قاسم سلیمانی سید عبدالله حسینی ✅https://yek.link/SaleZawal