📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
#بی_پر_پروانه_شو #قسمت149 اخم نه چندان جدی کردم -شاید من بخوام یه چیز دیگه سفارش بدما ... پکی ب
براش خوشحال بودم ... اونقدری که شاید یه روزی میتونستم برای برادرم خوشحال باشم ... چیز زیادی از سامان نمیدونستم ... نمیدونستم اون قضیش به کجا رسید .... نمیخواستم بپر سم و انگار میثمی که چاک دهنش برای هر چیز موردی و بی موردی باز میشه نمیخواست بگه ... دل تنگش بودم ... نمیدونستم چه حسیه که حتی توی اوج بی خیالی و شادیام .. تو اوج تنها نبودنامم جای خالیشو توی یه کوشه قلبم حس میکنم .. مگه نه اینکه از دل برود هر آنکه از دیده برفت ... پس چرا روز به روز حس میکنم با دل برود هر آنکه از دیده برفت ... دارم زندگی میکنم ... عادی عادی ... گاهی شادم ... گاهی غمگین ... گاهی دلتنگ و گاهی میشم علی بی غم گنج قارون وگاهی میشم ستاره سلطان قلبها ... ما بین همه این بودنا و شدنا چرا حس میکنم جای یه چیزی تو وجودم خالی جای یه حس محکم ... جای یه چیزیه موجودیت میده به این حسام ... جای خالی دلم بد جوری تو چشمم میزنه ... بد ... انگار که اصلا از اول دلی نبوده که عا شق شد ودلبست و دلکند و رفت ... عکسش باز شد جلومو خندش زنده تر از اونیکه فکرشو میشه کرد جلو چشمام جون گر فت فکرشم نکن ، دوباره با خیالت عاشقم نکن تو مال من نمیشی دلخوشم نکن،فکرشم نکن منتظر نباش ، اگرچه غرق دل تو اشک و گریه هاش نمیذارم بیاد به گوش تو صداش ، منتظر نباش نفس عمیقی کشیدم و حس کردم یه قطره از ته مونده های حسم از گوشه چشمم سر خورد و تا نزدیکی های گوشم رفت حس موهایی که چسبید به کنار شقیقم حالمو بهم زد ولی دستامو از گوشی برنداشتم ... دل ازش برداشتم ولی دیگه ترس از دست دادن عکسشم نداشت دست ازش بردارم و اینبا ر قطره ها تند تر سر خوردن و صدام مابین لبای قفل شدم و هق هقم میون بغضی که سد شد رو گلومو نمیذاشتم بترکه وایستاد... حالا که ، یکی دیگه کنارته تموم سهم من ازت اتاق و خاطراتته تو واسم ، یه عکسی روی میز من قراره با یه سایه زندگی کنم عزیز من فکرشم نکن ، مسیرسبز راه پولدار شدن 🌲 @Be_win مسیرسبز ☞☜ ایــتا 🌲 @Be_win_3 مسیرسبز ☞☜ تلگرام اینجا زندگیتو متحول کن 👆 نگی نکفتی