🇮🇷
#پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :6⃣8⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
صدای خندهی بچهها بلند شده بود. بچهها که خندیدند، جمیل گفته بود: لیش تضکحون؟ (چرا میخندید؟) به جمیل گفته بودند: سیدی! به ریش نمیگن گوش! جمیل گفته بود: لحیه شینو بل فارسی؟ (ریش چی میشه به فارسی) کریم به جمیل گفته بود: به فارسی یعنی ریش. او فهمید اعضاء و جوارح بدن را اشتباهی یادش دادهام، جمیل عصبانی شد و سراغم آمد. من که به عاقبت این شوخی فکر نکرده بودم، حرفی برای گفتن نداشتم. جایی برای دفاع نبود. جمیل در قبال هر کلمهی اشتباهی که به او یاد داده بودم، یک سیلی محکم به صورتم زدم! وقتی سیلیها را نوش جان کردم، توی این فکر بودم این چه کاری بود من کردم. سیلیها حقم بود. با هر سیلی به آن اعضاء اشاره میکرد، فارسی اشتباهی آن را تکرار میکرد و از من میپرسید: به این چی میگن! من هم همان کلمات اشتباهی را که به او یاد داده بودم با هر سیلیای که میخوردم تکرار میکردم. کتکها که تمام شد، محمدکاظم بابایی که شاهد کتک خوردنم بود، سراغم آمد و گفت: قضیهی تو شد مثل ملانصرالدین؛ از او سؤال کردند چند سال داری؟ گفت: چهل سال. سی سال بعد ازش پرسیدند: ملا چند سال داری؟ گفت: چهل سال. گفتند: ملا سی سال پیش هم گفتی چهل سال. ملا گفت: حرف مرد یکییه. محمد کاظم ادامه داد: وقتی یه چیزی رو اشتباهی یادش دادی هی دوباره اونا رو تکرار میکنی! گفتم: محمدکاظم حرف مرد یکییه، لحیه بل فارسی مو ریش!
امروز اولین روز سال ۱۳۶۹ بود. عید را مثل سال قبل سفرهی هفتسین نداشتیم. برای سال جدید تقسیم کار کردیم. قرار شد در بازداشتگاه وظایف و کارهای روزانه در قالب چهار وزارتخانه انجام شوند. وزارت بهداشت و درمان، وزارت آموزش و پرورش، وزارت اطلاعات و دفاع و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی! اصل مطلب پیشنهاد جلال رحیمیان بود. جلال که مسئول بازداشتگاه بود، گفت: این اردوگاه کشور کوچکی است در گوشهای از کشور عراق؛ همهی ایران در یکجا جمع شدهاند، باید برای کارها وزیر داشته باشیم. چهار نفر برای تصدی مسئولیت چهار وزارتخانه به بچههای بازداشتگاه پیشنهاد شدند. قرار شد افراد معرفی شده، از اسرای بازداشتگاه رأی اعتماد بگیرند. من برای وزارت دفاع و اطلاعات معرفی شدم و توانستم از اسرا رأی اعتماد بگیرم. کسب اطلاعات لازم از عراقیها و دادن اطلاعات سوخته به آنان، بحث اسرای سیگاری که آدم فروشی میکردند، ... به عهدهی من بود. وزیر بهداشت و درمان مسئول پیگیری درمان، تهیهی داروهای لازم از طرق گوناگون، معاوضهی آثار دستی با دارو و ارتباط با پزشکان عراقی بود. وزیر آموزش و پرورش مسئولیت ساماندهی کلاسها در سطوح مختلف، تهیهی کاغذهای سیمان و زرورق سیگار برای استفادهی بچهها و ترجمهی روزنامههای عراقی را بر عهده داشت. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز برگزاری مراسم مختلف شامل جشنها، میلادها و رحلت ائمه اطهار را با توجه به شرایط خاص زمانی بر عهده داشت. بحث امنیت اجرای برنامههای فرهنگی بازداشتگاه و مسئولیت آیینهدار پنجره هم برعهدهی وزارت اطلاعات و دفاع بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز
🌞 کپی با صلوات 🌞
❣ با مدیریت
#ذکراباد