✍ علامه طباطبایی: ▪️ايامى كه در نجف بودم و در منزل اجاره‏‌اى به سر مى‏‌بردم و هنوز در جلسه درسى شركت نكرده بودم، شنيدم درب خانه را مى‏‌زنند، درب را باز كردم، ديدم يكى از علماى بزرگ است، سلام فرمود و داخل منزل شد و در اتاق نشست و خير مقدم‏ فرمود، چهره‏‌اى جذاب و نورانى داشت. ▪️با من انس گرفت و به گفتگو پرداخت و در ضمن از ترجيعات هاتف اصفهانى، قسمت اول آن را خواند كه مى‌‏گويد: ➖اى فداى تو هم دل و جان‏ ➖اى نثار رهت همين و همان‏ ▪️سپس فرمود: كسى كه به قصد تحصيل به نجف مى‏‌آيد خوب است علاوه بر تحصيل، به فكر تهذيب و تكميل نفس خويش نيز باشد و از نفس خود غافل نماند و پس از آن برخواست و برفت و مرا شيفته خود و گفتارش نمود و برنامه خود را دانستم و تا در نجف بودم، از محضر وى- رحمه اللَّه- استفاده مى‌‏نمودم ▪️ و آن بزرگ‌مرد، حاج ميرزا على آقا قاضى بود. 📚برگرفته از مجموعه کلمات و احوالات عرفا، تالیف حضرت آیت الله سعادت پرور(ره) ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e