ها پاسخ داده است. آیه قبل میفرماید: اینان کسانیاند که در اثر کفر و لجاجتی که به خرج دادهاند پردهای ا
ز غفلت بر دلهایشان افکندهاند که دیگر حق را نمیفهمند و نیز گوشهایشان چنان در برابر حق سنگین شده که آن را نمیشنوند. (۶)
اینان روشنترین دلیل را هم قبول نمیکنند و از پذیرش آن سر باز میزنند بارزترین مشخصه این گروه برخوردشان با معارف دینی است که میگویند اینها همه فسون و فسانه است.
بی خبر از اینکه هر کس با حق در افتد تیشه بر ریشه خود زده، و سرانجام طبق سنت ثابت آفرینش، چهره حق از پشت ابرها نمایان میگردد و با جاذبهای که دارد پیروز خواهد شد و باطل همانند کفهای بی ارزش روی آب نابود میگردد، بنا بر این تلاش و فعالیت آنها به شکست خودشان منتهی خواهد شد و جز خود را هلاک نمیکنند؛ هر چند آنان قدرت درک این حقیقت را ندارند «وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ».(۷).این افراد را باید شناخت و تا آنجا که ممکن است از آنها فاصله گرفت چرا که سخن رفته رفته بر دل اثر گذاشته و آثارش را در رفتار نمایان میکند.
🍃🌷 *پاسخ خدا: اگر برگردند باز گناه خواهند کرد* :
وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (۲۸- انعام).
آیه در مورد کسانی است که دنیا با سرسختی تمام نه تنها خود ایمان نیاورند بلکه مانع ایمان آوری دیگران نیز میشدند. این عده همین که در قیامت، وقوع عذاب را حتمی میبینند به عجز و لابه میافتند و مدام حسرت میخورند و تقاضای بازگشت دارند تا جبران مافات کنند. (۸).
هر چند تقاضای اینها امر محالی است زیرا با قیام قیامت، بساط این جهان برچیده شده (۹) و پشت سری نمانده تا بشود کسی را به آن برگرداند. اما به فرض محال که چنین بازگشتی هم ممکن باشد اما خداوند پاسخ منفی به خواسته آنها میدهد و میفرماید: یقیناً اینها دروغ میگویند و به فرض محال هم که ما اینها را برگردانیم باز هم همان خواهند بود که هستند.
🍃🌷 *مراحل قبل از نزول عذاب* :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ (۴۲) فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (۴۳) فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَهً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ (۴۴- انعام)
هر چند عذابهایی که خداوند در اثر کفر و نافرمانی مردم بر سر آنها نازل میکند به صورت دفعی و آنی است؛ اما مقدماتی دارد که پس از طی آنها عذاب واقع میشود. این بخش از آیات به این بحث پرداخته و قانون خدا را قدم به قدم شرح میدهد.
گام اول گرفتار کردن به سختیها و ناملایمات زندگی است به این منظور که افراد با گرفتار شدن در این فشارها از غیر خدا دل کنده و رو به او کنند و او را بخوانند « فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ »؛ اما اینها چنان سنگدل و فریفته شیطان شدهاند که این فشارها و شکهای حیات بخش هم نمیتواند روح مرده آنها را زنده کند.
گام بعدی سرازیر کردن نعمتهای آسمانی و زمینی و زیر زمینی به سوی اینهاست تا برای موفقیتهای خود در عرصههای مختلف صنعتی، کشاورزی، فضایی و اتمی جشنها بگیرند و بر خود ببالند و بر دیگران مباهات کنند. اما آنها با این نعمتها هم بیدار نشدند.
گام آخر: در حالی که اینها غرق در شادیاند و دیگر دلیلی برای کفرشان ندارند؛ ناگهان عذاب ما نازل شده و بساط آنها را جمع میکند. (۱۰).
🍃🌷 *جبران گذشته، شرط اساسی در توبه:*
کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۵۴- انعام).
در جمله اول میفرماید: پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرّر کرده است در جمله دوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهی است، با تعبیری محبت آمیز چنین میگوید: هر کس از شما کاری از روی جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است.
منظور از «جهالت» در اینگونه موارد، همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روی دشمنی با حق، بلکه به خاطر غلبه هوی و هوس آن چنان میشود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست میدهد؛ چنین کسی با اینکه عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحتالشعاع هوی و هوس قرار گرفته، به آن «جهل» اطلاق میگردد. مسلماً چنین کسی در برابر گناه خود مسئول است؛ اما چون از روی عداوت و دشمنی نبوده، سعی و کوشش میکند تا آن را اصلاح و جبران کند. (۱۱).
🍃🌷 *:احترام واجب نیست ولی بی احترامی هم نکنید*
وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ