💠آلزایمر
◀️ پادشاهی با هزاران خادم و نوکر و ملک بزرگی که از غرب تا شرقش ماهها راه بود ، در اوج پادشاهی خود از روی اسب افتاد و بیهوش شد ...
همه نگرانش بودند ... اطباء گفتند ، پادشاه حافظه اش را از دست داده اما ، هر لحظه ممکن است با یک اتفاقی تمام حافظه را بدست بیاورد ... زن و بچه را نشانش میدهند ، نمیشناسد ، سرزمین را نشان میدهند ... نمیشناسد ...
◀️ روزی صبح بلند میشود و بدون خادم به بازار میرود و چون راه کاخ را یادش نبود ... حیران میماند ...
گرسنه میشود ، تشنه میشود ... لباسهایش را میفروشد .. چند روزی غذا میخرد و آخر از سر ناچاری به گدایی میوفتد ... از هر کس و ناکسی گدایی میکند و شاید هیچ وقت یادش نیاید که او یک پادشاه بوده است! .
.
.
این یک داستان عرفانی بود ... .
1. ما همه پادشاهیم ، طبق آیه : انی جاعل فی الارض خلیفه
2. ما همه چیز را میدانستیم طبق آیه : و علم ادم الاسماء کلها ... و آیه : اخذ ربک من بنی ادم... الست بربکم ، قالوا بلی
3. ما در خلقت این دنیامون از پادشاهی به بدبختی و اسفل سافلین رسیدیم طبق آیه : لقد خلقناه فی احسن تقویم ، ثم رددناه اسفل سافلین!
4. اگر خدا را فراموش کنیم هیج وقت یادمان نمیآید که پادشاه بودیم و در گدایی میمیریم طبق آیه : لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ!
.
5. اگر تلاش کنیم با تلنگری ، اشاره ای ، اتفاقی میتوانیم یاد بیاوریم که پادشاه بودیم و هم در این دنیا و هم در تمام عوالم پادشاه و خلیفه باشیم، طبق تمام روایاتی که میگوید: من عرف نفسه فقد عرف ربه ... یعنی هرکسی یادش بیاید کی بوده ، همه چیز یادش میآید... خدا را ، عهد را ... اسماء را ... خلیفه بودن را ...
🆔
@zekrroozane