🌴 شهیدے ڪه پیڪرش را پیغمبر(صلی الله علے و آله) برگرداند :
🌷 توے هویزه شهید شده بود, اما خبرے نبود از پیڪرش.
❤️ با ڪاروان شیراز رفتم مڪه، توے حرم پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نشسته بودم ڪه یادش افتادم.
🌸 عزیزدردانهام بود، گریهام گرفت.
💜 رو ڪردم به ضریح پیامبر و گفتم:
ےا رسولالله! من فرخ ام را از شما میخواهم.
🌸 ناخودآگاه به ذهنم آمد عڪس سه در چهارش را ڪه همیشه توے ڪیفم داشتم بیندازم توے ضریح به نیت پیدا شدن پیڪرش...
🎀 با روحانے ڪاروان در میان گذاشتم.
گفت: حرفے نیست فقط هر ڪارے میڪنید دور از چشم مأموران سعودے بماند.
🌹 عڪس قشنگش را چسباندم به سینهام، بااحتیاط دور و برم را پاییدم و انداختم توے ضریح.
🌸 عڪس ڪه رها شد از دستم دلم آرام شد.
🌻قرار گرفت انگار، چند ماه پس از برگشتنم پیڪر فرخ درآمد از خاک و شناسایے شد همراه سید حسین علم الهدے، جمال دهش ور و محسن غدیریان.
🌸 درست بعد از سه سال و یک ماه پیغمبر صلے الله علیه و آله پیڪرش را برگرداند.
🍀 راوے : مادر دانشجوے شهید ڪربلاے هویزه فرخزاد سلحشور.
شهےد فرخزاد سلحشور
🌻🌱🌻🌱🔹🌱🌻🌱🌻