💔 صدایی برای آخرین بار...
روز شهادتش دعوت بودیم خونه مادربزرگش. گفتم اگه میتونی بیا... گفت: من تا ۵ و ۶ کلاسم، اگه بتونم شب بیام.
اینو که گفت، همیشه موقع خدافظی یا علی میگفت... گفتم پس میای دیگه؟
گفت: باشه مامان، خدافظ یاعلی...
دیگه رفت و همون آخرین بار بود که صداشو شنیدم...
#یک_ایران_آرمان | #آرمان_عزیز#شهید_آرمان_علی_وردی | #خاطره@zelzeleh313