♡•• دومین روز عقدمون در منزل پدرم در نمــاز مغــرب مشغول عشـــــق بازی💕 با معبودش بود که محــ😍ـــو تماشای او شده بودم. صوت زیبای نمــازش آرامشــ😇 حقیقی را بر من نازل می کرد. همان شب نمــاز عشــا را پشت سرش ایستادم و به او اقتدا کردم و از آن به بعد نماز جماعت دو نفره مان به امامت مـــــردی برگزار میشد که همواره در قنوتش🙌🏻 «اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک » می‌خواند و فروتنی در مقابل معبود در سجده هایش نمایان بود.😔 حالا که نمیشود جماعت های دونفره مان را به مردانگی اش اقتدا کنم،😔 نذر کرده ام که در اذانم مؤذن آیه های جهاد او باشم ...💔 💍 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆