محمد زمانی قلعه :
در میان ارواح انسان هایی که در آنجا مشاهده کردم، بدترین وضعیت را انسانهایی داشتند که خودشان را کشته و خودکشی کرده بودند.
این افراد همچون میوه ای که از درخت هستی کنده شده باشند، گویی خودشان را از کل هستی جدا کرده و انگار که در نوعی از تاریکی و تنهایی مطلق فرو رفته بودند و با هیچ چیز و هیچ جزئی از عالم ارتباط نداشتند.
گویی در لایه ای غیرقابل نفوذ از تنهایی و بیکسی خود فرو رفته و به هیچ وجه قابلیت ارتباط گیری با عالم بیرون از خودشان را نداشتند.
اینها بدترین وضعیت عالم را برای خود به وجود آورده و به دست خودشان، خود را از کل عالم هستی - که همچون درختی کل اجزایش تا بینهایت به هم پیوسته است - کنده و جدا کرده بودند و بنابراین عملا از عالم جدا شده بودند.
می توانم بگویم این افراد در آن دنیا در حالتی شبیه به انفرادی قرار گرفته بودند.
البته نه اینکه دور و برشان دیواری باشد. بلکه منظورم این است که انزوایشان به حالتی بود که چیزی از دنیای پیرامونشان نمی فهمیدند. بی ارتباط با عالم شده ، در خود فرورفته و تک و تنها در شرایطی بسیار تلخ و غیرقابل وصف و بریده شده از همه چیز قرار داشتند.
شرایطشان بسیار تلخ و سخت بود.
فقط هنگامی که از دنیای مادی کسی کار خیری انجام میداد و پاداشش را به یکی از اینها هدیه می کرد نوعی گشایش برای این فرد ایجاد میشد ، یعنی تنگنا و محدوده ی بسته ی انزوایش قدری وسیعتر و بازتر میشد.
اگر بخواهم تشبیه کنم، مثل کسی که درون کیسه ای قرار گرفته باشد و بدون اینکه در کیسه را باز کنند فقط کیسه را بازتر و وسیعتر کنند.
البته این فقط یک تشبیه بود. وگرنه چیزی که مادی و دیوارگونه باشد گرداگرد اینان را فرا نگرفته بود.
بلکه انزوای مطلقشان ناشی از عملشان و کشتن خودشان بود نه اینکه دیواره یا کیسه ای وجود داشته باشد.
برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5