#مهدویت
✅داستان واقعی شیخ اسد الله
✍آن سید امام زمانت بود...
💠 زائر عتبات عالیات بود، نجف اشرف، از حرم که برگشت خوابید، در عالم رویا مولا علی بن ابیطالب(ع) آمدند به دیدارش، پرسید از حضرت،
يا اميرالمؤمنين: آيا در مدت عمرم موفق به زيارت مولا و سيدم و امام زمانم(عج)
شده ام يا نه؟»
✨حضرت جواب دادند: «بلي.»،...
گفت: «کجا؟»
✨فرمودند: «حرم من... علی(ع) در وقت فلان و روز فلان، مشرف شدی،
آمدی کنار قبر و پايين پای من که نماز بخوانی،
ديدی سيدی جلوتر نماز میخواند و قرائت او بسيار جلب توجهت کرد...
🔺تصميم گرفتی نصف پولی را که در جيب داری بعد از فراعت ايشان از نماز به او بدهی،...
و گوش دادی به قرائت او، بيشتر جذبت کرد،...
🔺تصميم گرفتی تمام پولت را به او بدهی و ايشان بعد از سلام نماز،
روی خود را برگرداند و به جانب تو و
فرمودند:
🌾«تو فردا نياز به آن خرجي داری،
لازم نيست به من بدهی؛آن سيد امام زمانت بود.»
💫امام زمان ارواحنافداه از همه ی فردای همه ی ما با خبر هستند،...
💫مولایمان حتی آخرین برگ کتاب زندگیمان را می دانند،...
💫بیایید تا فرصت هست
#دخیل ببندیم به چشمان زهرایی اش...
💫و بخواهیم از وجود مبارکشان، دمِ رفتنمان کاری با ما کنند که جد غریبشان با حُر کرد،...
🕊آقاجان اگر نشد عباست باشم،
حُرِّ پشیمانت که می توانم بشوم...
🕊عاقبت حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم...
📚برداشتی آزاد از کتاب شریف اثبات الولایه
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________
https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm
❤️ دوهزار و یڪ ختم در ایتا☝️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃