اَلحَمدوللِه الَذی جَعَلنا مِنَ المُتَمَسِکین بِولایهِ مولانا امیرَالمومنین علیِ بنِ ابیطالب وَ اولادِهِ المَعصومین صَلواتِکَ علیهِ وَ عَلیهِم اَجمَعین...
کسی نیامده او را علی جواب کند
علی به سمت گدایان خودش شتاب کند
کسی که رویِ علی ذرّه ای حساب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
علی که فقط علی نیست چهارده نور است
از او جدا شدن از هفت پشتِ ما دور است
برایِ دایرهی شاعران بی تکرار
شُدست خطبهی بی نقطه نقطهی پرگار
در اولین خمِ زلفش اسیر شد عطار
هزار شاعر مضمون سرا هزارن بار
خیالِ وصف علی را قلم به دست شدند
شراب عشقِ علی را نخورده مست شدند
علی علیست و زهرا شناسنامهی اوست
شروع او حسن استُ حسین ادامهی اوست
صفات خاصِ ملائک صفاتِ عامهی اوست
من از خودم که نمی گویم این چکامهی اوست
برای او به خدا دل شریک قائل نیست
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
که گفته در زمین قرنهاست گم شده ایم
نه ما مجاور کوی صَدو دهم شده ایم
مسافر نجف و کربلا و قم شده ایم
مبلغ جریان غدیر خُم شده ایم
غدیر از نظر شیعه عیدُ الَاعیاد است
چرا خدا ولایت خود را به شیعیان داده است
به هر که عاشق او شد اسیر می گویند
به دستهایِ علی دستگیر می گویند
به اهل عرش علی را امیر می گویند
هنوز جن و ملک از غدیر می گویند
جماعت این دو سه خط را ولی نمی فهمند
که چیزی از درجات علی نمی فهمند
علی که بود؟ نَه می دانم و نَه می دانی
محبِ او چه عرب باشد و چه ایرانی
چه آشکار سلامش کند چه پنهانی
چه در سلامت کامل چه در پریشانی
جواب می شنود از علی سلامُ علیک
اگر مُرید مرامش شدی بگو لبیک