✅️خاطره ای از زبان همسرشهید⚘️
یک روز صبح بعد از نماز صبح و خواندن زیارت حضرت زهرا علیه السلام وقتی می خواست برود، حسین پسرم گریه می کرد. عبدالله او را برد بیرون و برایش چیزی خرید و آرامش کرد. من گریه ام گرفت و گفتم: «تا کی ما باید این وضع رو داشته باشیم؟» گفت: «تا حالا صبر کردی، باز هم صبر کن، درست می شه.» گفتم: «من می دونم، شما برای شهادت زیاد دعا می کنی، اگه منو دوست داری، دعا ک ن با هم شهید بشیم، از شما که کم نمی شه.» گفت:«دنیا حالا حالاها با تو کار داره.»
گفتم:«بعداز شما سخت می گذرد.» گفت:«دنیا زندان مومن است.»
همسر شهید
#امام_زمان
#شهیدعبدالله_میثمی
#زندگی_نامه_شهیدان
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯