#آیه_تشکیلاتی_و_تربیتی |
شماره 12
🔻يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ🔺
📌اى کسانى که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى کنند و آنچه را فرمان داده شده اند (بطور کامل) اجرا مى نمایند
📝 «ابوبصیر می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد آیه «قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً» پرسیدم که چگونه از اهل خویش محافظت کنیم؟ حضرت فرمودند: با دستور دادن و نهی کردن»(1). در اینکه این دستور دادن و نهی کردن در خانواده باید چگونه باشد شهید مطهری مطلب مناسبی را در ذیل آیه شریفه می فرمایند: « {کیفیت اِعمال این مسؤولیت: 1. از راه ارشاد و گفتن: } حال کیفیت {حفظ و نگهداری خاندان از آتش} چگونه است؟ دو راه دارد. یک راه ارشاد و راهنمایی است، گفتن، تعلیم و یاد دادن. اگر خود انسان میداند، خودش این کار را بکند؛ اگر نمیداند لااقل افرادی را که می دانند، در داخل خانه بر آن ها بگمارد که به آنها تعلیم کنند، یا آنها را ببرد در جایی که چنین تعلیماتی وجود دارد. ولی به هر حال باید امر و نهی های الهی، معارف الهی به وسیله پدر و مادر به گوش فرزندان برسد؛ مأمور ابلاغ و وسیله ابلاغ، آنها هستند. اگر بچهای بزرگ بشود و به گوشش نرسد، مسؤولْ پدر و مادرند. {2. از راه عمل} از این بالاتر، عمل خود پدر و مادر است و مخصوصاً پدر؛ یعنی پدر در منزل اگر عملش به گونهای باشد که پسر، دختر و همسر همیشه در وجود او حقیقت را ببینند، {خاندان او اهل حقیقت خواهد شد؛} در وجود او نه فقط نماز خواندن را ببینند، احترام به نماز را ببینند؛ ببینند اصلاً نماز برای او یک حقیقت محترمی است. بچهای میبیند پدرش نماز میخواند، اما میبیند این نماز برای پدرش کوچکترین کارهاست. سر ظهر که به خانه میآید، از همه کارهایش فارغ شده می خواهد ناهار بخورد، میگوید چقدر فاصله تا ناهار هست؟ پنج دقیقه. پس ما نمازمان را بخوانیم تا خیالمان راحت شود. نماز در دل بچه به صورت یک امر غیر مهم وارد می شود؛ برخلاف آن بچهای که میبیند برای پدر نماز مهمترین کارها و اصل هاست؛ حتی برنامه اش را طوری نظیم میکند که نماز اول وقتش {از بین نرود؛} مسافرت میخواهد برود، می گوید به گونه ای برویم که اول مغرب به نمازمان برسیم. بعد این نماز را با آداب و مستحباتش انجام میدهد. اصلاً نماز در ذهن این بچه حالت دیگری پیدا میکند. مرحوم پدر خودمان رضوان الله علیه، ما از بچگی این را میدیدیم که از نظر ایشان آنچه که مربوط به دین و مذهب بود در نهایت احترام بود؛ نماز یک حقیقت محترم بلکه محترم ترین حقیقت ها بود. ما حس میکردیم ماه رمضان که میآید واقعاً یک امر قابل احترامی میآید، یک امری میآید که دارد استقبال میشود، از ماه رجب و شعبان به استقبال میرفتند یعنی مرتب روزه مستحبی می گرفتند؛ پیشواز می رفتند. پیشواز رفتن {یعنی} مهمانی دارد می آید که ما داریم استقبالش می کنیم. آداب ماه رجب، آداب ماه شعبان و مستحبات این دو ماه عمل می شد. معلوم بود که به سوی یک امر بزرگ و خطیر دارند می روند. اگر بچه یک ذره قابل باشد در او اثر میگذارد. اگر در خانواده ای بچه حس کند که پدر راستی را به دلیل اینکه راستی است {ترک نمی کند و} دروغ اساساً به زبان این پدر نمی آید، او راستگو می شود. اما بچه ای که می بیند پدرش به خاطر کوچکترین منفعتی دروغ می گوید، اگر پدر یک ساعت بنشیند بگوید بچه جان دروغ نگو، او نمی تواند بپذیرد. بنابراین اینجا که قرآن دارد: «قوا انْفُسَکمْ وَ اهْلیکمْ» نکته دیگری هم هست و آن این است: قرآن اگر میگفت: «یا ایها الذین امنوا قوا اهلیکم» ای اهل ایمان خاندان خودتان را حفظ کنید، مطلب درست کاملی گفته بود. ولی وقتی فرمود: «قوا انْفُسَکمْ وَ اهْلیکمْ» خودتان را و خاندانتان را حفظ کنید، و اول «خودتان» را ذکر کرد، ضمناً اشاره به رابطه میان ایندو هست، یعنی تا خودتان را حفظ نکنید آنها را نمیتوانید حفظ کنید. من نماز نمیخوانم ولی بچه! تو نماز بخوان، نماز چیز خیلی خوبی است! تو به من نگاه نکن اگر دروغ میگویم، تو راستگو باش! «نگاه نکن» حرف است. پدری که خودش را نتواند نگه دارد، بچههایش را میتواند نگه دارد؟ این است که قرآن میگوید: «قوا انْفُسَکمْ وَ اهْلیکمْ» اول خودت را نگه دار، بعد برو سراغ زن و بچه. تو که خودت را نمیتوانی نگه داری چطور زن و بچهات را میتوانی نگه داری؟ اول خود نگهداری، بعد غیر نگهداری.