قسمت دوم (کتاب در عظمت زیارت عاشورا) شب اول محرم گفتیم که قرآن نازل شده است تا ما صاعد بشويم، خود قرآن مي فرمايد: « تتنزل عليهم »(9) عرض من تازه از اينجا شروع مي شود: « خلقكم الله انوارا فجعلكم بعرشه محدقين حتي من علينابكم » (10) شما نوري بر گرد عرش بوديد و بخاطر ما رو سياهان آمده ايد تا بما بگوييد بياييد بالا و به زباله داني دنيا دل نبنديد، اين اتومبيل شيك و قشنگ را كه به آن دل بسته ايد وقتي تصادف مي كند و از   بين مي رود، پوچي وآشغال بودنش را مي بينيد،همه دنيا چنين است،ظاهري فريبنده دارد و باطني پوچ.  ائمه اطهار عليهم السلام از آسمان از حول العرش محدقين  آسمان به آسمان نازل مي شوند تا براي ما قابل فهم شوند گمان مي كنيد كه حضرت زهرا سلام الله عليها كه هستي در چنگش بود آيا نمي توانست اشاره كندتا دشمنانش نابود شوند و نگذارد پهلويش را بشكنند؟چرا حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) فرصت داد تا علي اصغرش را تير برنند و گلوي نوزاد معصوم حضرت،پاره پاره بشود، آيا حضرت نمي توانستند اشاره كنند تا تمام صحرا آب زلال و خنك بشود؟ آنوقت بخاطر يك قطره آب، خودش و فرزندانش به سختترين حالت دچار شوند. عاشقي را ببينيد ما مي گوييم « عشق حسين » ولي با اين حرفها بازي مي كنيم. عاشق حقيقي آنها بودند و هستند. آنقدر عاشق بودند كه حضرت زهرا (س) فرصت داد تا پهلويش را بشكنند. در حالي كه مي توانست جلوي آنها را با اراده ملكوتي بگيرد تا خانمهاي پيرو او در تمامي طول تاريخ  اگر به ظلم رسيدند نگويند ما كه حضرت زهرا (س) نيستيم كه يك اشاره كنيم و ظالم را از پاي در بياوريم. حضرت فاطمه مبارزه را صورت طبيعي داد تا در نسلهاي بعد خانمها مبارزه كردند و اگر دشمن پهلويشان را شكست بگويند با مادرمان  زهرا(س) همين كار را كردند. ايستادگي كنند و مقاومت كنند.و اگر زن و فرزندانشان را در وسط يك صحرا تشنه اسير كردند و مردها و بچه هايشان را پيش چشم آنها كشتند و سر بريدند باز هم مقاومت كنند و نگويند ما كه امام نيستيم تا بتوانيم مقاومت كنيم.امام حسين(ع) فرصت داد تا اين همه بلا و مصيبت را سرش بيآورند تا سر مشق ما خاكي ها بشود. عاشقي را ببينيد، امام گذاشت تا بكشندش، تا به ما ياد بدهد كه، ببينيد من چطوري با اين همه قدرتم به شكل شما زندگي كرده ام كه شماها از من ياد بگيريد، تا فردا نگوييد كه، امام حسين،امام  بود، ما كه امام حسين(ع) نيستيم. انكار ولايت در رفتار بعضي از اهل ولايت  تو اگر شيعه هستي نبايد با اين بهانه كه ما امام حسين نيستيم، در مقابل ظلم تسليم بشوي. اگر چنين كني انكار امامت كرده اي انكار تشيع كرده اي، انكار راه امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) كرده اي. بديهي است كه ما امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) نيستيم، درست است كه ما امام حسين نيستیم؛ اما اين موضوع چه ربطي دارد به اين كه از راه آنها و مكتب آنها سرپيچي كنيم يا پيروي نكنيم؟ چون اهل البيت آمده اند تا اسوه ما باشند. و نازل شده اند و بانزول خود هم سطح ما خاكيان زندگي مي كنند. تا بتوانيم از آنها تقليد و پيروي كنيم ولي اگر به دليل بزرگي و عظمت ذات آنها از ايشان تقليد نكنيم، انكار امامت و ولايت كرده ايم. مي گوئيد، « ما كه حضرت زهرا(س) نيستيم،معلوم است كه مثل حضرت زهرا(س) نيستيم، ما خاك پاي حضرت زهرا(س) هم نيستيم » اما آيا سيره طيبه حضرت زهرا (س) براي ما قابل پيروي هست يا نه؟ يقيناً هست زيرا كه حضرت زهرا (س) از توانائي ملكوتي خود استفاده نكرده است و مثل ما زندگي كرده است. شما اگر معرفت به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) پيدا كنيد مي بينيد كه عالم در چنگ ايشان است. اما بايد بدانيد كه سيره طيبه حضرت زهرا (س) چگونه قابل تقليد است. با اين كه عالم در چنگش است ولي با اين حال، توانايي ملكوتي اش را در زندگي براي رفع مشكلات بكار نمي گيرد تا پهلويش را بشكنند و عين ما زمينيها رفتار مي كند تا قابل تقليد بشود اين مطلب كه نكته بسيار مهمي است را ياد بگيريد و به ديگران نيز منتقل كنيد زيرا اين نكته بسيار مهم است.