کرامات#شهیدمصطفی_صدرزاده
از زبان همسرشان
چند روز پیش پسرم محمد علی از
مدرسه که برگشت دائم میگفت
دلم درد میکنه تا شب صبرکردیم
بلکه بهتر شود اما درد بیشتر میشد.
با برادرم او را به درمانگاه بردیم وقتی
دکتر معاینه کرد گفتند سریع ببرید
بیمارستان باید جراحی شود. وقتی او
را به بیمارستان رساندیم دکتراورژانس
ما را شناخت بعد از شرح حال نوشتن
از محمد علی و معاینه او توسط دکتر
های دیگه
خانم دکتری آمد کنار من و گفت من
کارم توی این بیمارستان رو از همسر
شما گرفتم چند بار درخواست دادم
ردشد تاتوسل کردم به شهیدصدرزاده
همانشب اعلام کردند که بادرخواستم
موافقت شده اینها را تعریف میکردند
و گریه میکردند
هر لحظه تشخیص ها پیچیده تر میشد.
کارهای بستری آقا محمد علی انجام
شدونظر جراحی قطعیتر میشدوقتی
این تشخیص ها رو میشنیدم خیلی
ها رو باراول بود به گوشم خورده بود.
آنجا با اینکه پدر آقا مصطفی،مادر و
برادرهایم بودند اما من فقط با آقا
مصطفی حرف میزدم.وقتی تشخیص
ها رو سرچ کردم ترسم بیشتر شد
فقط به آقا مصطفی گفتم شما که آبرو
داری برای همه آبرو گرو میگذاری برای
بچه خودت کاری کن. محمد علی رو
هم آماده میکردندبرای سونوگرافی،به
شهید گفتم من اصلا نمیدانم چطور،
ولی محمد علی جراحی نشه، خودت
میدونی شما پدرشی.
تقریبا یکساعتی طول کشید تا ازسونو
گرافی برگشت دکترهایی که تا قبل از
سونو گرافی مستأصل بودند و استرس
داشتند حالا با اطمینان گفتند دیگه
مشکلی نیست و نیاز به جراحی ندارد
🌷اول آبان ماه سالگرد شهید مصطفی صدرزاده گرامی باد🌷@zirechatreshohada1401