حاج قاسم گفت : شبِ وداع بود، همه بودند چراغ ها خاموش شد بچه ها دست در گردن هم انداخته بودند، وداع می کردند شهید مشایخی گفت : در همسایگی ما ، خانه هایی ست که بچه یتیم زندگی می کند ، من روی برگشت ندارم ، پاهای خود را می بندم که عقب نشینی نکنم . قصد ، شهادت دارم صبح روز بعد صحنه ی جالبی در خاکریز، روی سیم های خاردار دیدم عیناََ مثل کربلا بود. امروز شاید از دیدِ زائران ناپیدا باشد بالای سیم های خاردار دست ها و بدنهای قطعه قطعه شده ی شهدا روی آب قرار داشت کنار دژ در زیر تیر بار دشمن روی زمین افتاده بودند. 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉 🌷🕊🌷🕊🕊