🔹ابـن‌ عبـاس می‌گوید پارچه خیمـه را بالا زدم و به امیرمومنان علیه‌ السلام نگاه کـردم. حضرت هنوز نخ و سوزن در دست داشت‌و کفش کهنه‌‌اش را وصله می‌زد. 🔹عـرض کـردم یا امیرالمـومنین ، مردم منتظر شما هستند که برایشان خطبه بخوانید. اما شما هنوز مشغول وصله کردن کفش‌‌تان هستید؟ 🔹امیرالمومنین ، رشته نخی را که با آن کفشش را میدوخت، گره زد و محکم کشیـد. کفش‌ هـای پر از وصله و پینه اش را جلو پای ابن عباس گـذاشت و فرمود این دولنگه کفش چقدر قیمت دارند؟ 🔹عـرض کـردم گـمان نکنم کسی حاضر باشد بابت این کفش ‌درهمی بپردازد. امیرالمومنین فرمود: به‌خدا قسم این کفـش پیش مـن محبوبتر از حکومت بر شمـا است ، مگر این که با آن حقی را اقامه کنم یا باطلی را دفع. 📚 نهج‌البلاغه، خطبه ۳۳ 🤲 🦋