در یک حکایت قدیمی ژاپنی آمده است: روزی یک جنگجوی سامورایی از استاد خود میخواهد که مفهوم بهشت و جهنم را برایش توضیح دهد. استاد با حالتی اهانتآمیز پاسخ میدهد: «تو آدم نادانی بیش نیستی و من نمیتوانم وقتم را با افرادی مثل تو تلف کنم!»
سامورایی که غرورش جریحهدار شده بود برافروخته و خشمگین میشود، شمشیرش را از نیام بیرون میکشد و میغرد: «میتوانم تو را به خاطر این گستاخی بکشم!»
استاد در جواب به آرامی میگوید: «این جهنم است...»
سامورایی با مشاهدهی این حقیقت که چطور برای لحظهای اسیر خشم شده بود در خود فرو میرود، آرام میگیرد، شمشیرش را غلاف میکند، در برابر استاد خود سر تعظیم فرو آورده و از او به خاطر این بصیرت تشکر میکند.
استاد بلافاصله میگوید: «این همان بهشت است»
هوشیاری سریع سامورایی در مورد آشوب و اضطراب درونی خود، به خوبی تفاوت اساسی میان اسیر بودن در یک احساس و آگاه بودن از آن را نشان میدهد. سقراط هنگامی که میگوید: «خودت را بشناس» به این نکتهی کلیدی در هوشیاری عاطفی اشاره دارد که باید به احساس خود در همان زمان که در حال ابراز آن هستیم، آگاهی داشته باشیم.
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان
🔸نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381