♨️اثر حق الناس... حاج ميرزا حسين نورى صاحب مستدرك از دارالسلام نورى صفحه 267 حكايت مى كند از عالم زاهد سيد هاشم حائرى، كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى بعنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم ، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم ، گفتند به بغداد رفته ... شبى قيامت را در خواب ديدم ، مرا در موقف حساب حاضر كردند ، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد ؛ چون قصد عبور از صراط كردم زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست! ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت بقيه طلب مرا بده و برو ! من تضرع كردم و به او گفتم من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم... گفت راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى... گريه كردم و گفتم من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم ! يهودى گفت پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم ! به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم ؛ چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم. 🆔 کانال ظهور نزدیکه ان شاءالله 👇 @zohoor_nazdike_enshaallah