#حسین_جانم...
.
🍃تا یاد دارم ، زخمهای مانده بر دلم و
#بغضهای انبار شده یکسال را جمع میکردم و به آنها وعده
#محرم میدادم تا بغضهای به سکوت محکوم شده، فریاد بزنند و
#اشکهایم کمی تسکین دهد این دل خسته از آدم،ها را😔
.
🍃من بودم و هیئت و خوش آمدید محفل
#عاشقان_حسین. عاشق نبودم اما ندیدم کسی را راه ندهند💔
.
🍃گوشهای مینشستم .روضه خوان، روضه میخواند و من برای دردهایم هق هق میکردم اما در
#امن_یجیبها دلم ارام شده بود💚
.
🍃آقاجانم، داشتم راه و رسم عاشقی را یاد می گرفتم. از ذکر
#غریب_مادرهای روضهخوان بغض میکردم و برای لالاییهای
#شش_ماهه دلم میشکست.
از
#قتلگاه و خواهرت که میخواند دست و پایم میلرزید.
از رقیه سه ساله و
#خرابه_شام که میخواند، دل ویران شدهام باز هم ویران می شد😞
.
🍃ارباب جانم دیری نپاید که هوای اتمسفر محرم درون ریههایم جا بگیرند دلم تنگ شده برای لباس مشکیام .برای بوی
#اسفندهای روضه. دلم تنگ شده تا دستهایم را روی
#کتیبههای هیئت بکشم و دلم کمی آرام شود.
دلم برای
#زیارت_عاشورا، برای سلامهای پرشور برای زمزمههای
#یااباعبدلله تنگ شده. دلم برای
#شام_غریبان و شمعهای سوزان ....دلم برای نماز ظهر عاشورا ...آه.. اما امسال هیئتها
#مجازی است. باید در خانه بمانم و برای
#غریبی این روزهایم گریه کنم. دلم یک
#چای_روضه میخواهد تا فرو دهم این بغض پیچک شده در گلو را😢
.
🍃ارباب خوبم صدای پای محرمت به گوش میرسد. دل نگرانم تاب نیاورم غریبی محرمت را و شرمندهام از روی
#حسین_زمان، خودت واسطه شو شاید این بار ما پای
#عهدنامههایمان ماندیم....😭
.
✍نویسنده:
#طاهره_بنائی_منتظر