پایان گوگوش!
گفتگوی هما سرشار با فائقه آتشین (گوگوش) بدون مجامله نقطه پایانی شد برای تمام شدن زنی که مالیخولیای یک نسل را نمایندگی میکرد.
گفتگوی مزبور مصاحبه نبود. رپرتاژ آگهی طراحی شدهای توسط شبکه مبتذل «من و تو» بود که رغم طراحی شیطنتامیز طراحان لیکن بدلیل کمعمقی شخصیت و سترونی اندیشه نزد آوازهخوانی که جبر زمانه هرگز به وی فرصت نداد زندگی سالم و رشد شخصیت طبیعی داشته باشد لذا گفتگوی مزبور برخلاف انتظار طراحانش «بکفآیر» کرد.
گوگوش در این مصاحبه که ظاهرا قرار بود در عداد «باربارا استرایسند» جلوهگری کند اما عجز ایشان در عهدهداری نقش یک راوی صادق و امانتدار منجر به آن شد تا دختر کوچولوئی که هرگز فرصت پیدا نکرد به اقتصای سناش کودکی کند و نوجوانی و جوانیاش نیز فدیه مارکت خوانندگی دهه ۵۰ ایران شد اکنون و در پیرانهسری گفتگویش موید زوال عقل خوانندهای است که با پراکندهگوئی پر هزینه به نقطه پایان زیست هنری و اجتماعیاش رسیده است!
هر چند گوگوش به هر حال حامل بخش بزرگی است از خاطره تاریخی سلطنت طلبان از ایام شیرین «پهلویشان» اما جبر زمانه به اندازه کافی بیرحم و فاقد احساس هست تا اکنون بتوان به این خنیاگر رژیم سلطنت گفت:
خداحافظ!
متن از داریوش سجادی
http://t.me//strategist313