دعای کمیل که می خواند....
اشک همه را در می آورد
بلند می شد راه می افتاد توی بیابان
پای برهنه روی رملها می دوید
گریه می کرد و #امام_زمان را صدا می زد
بچه ها هم دنبالش زار می زدند
می افتاد بی هوش می شد
به هوش که می آمد
دوباره بلند میشد می دوید ضجه می زد...
صبح که می شد ندبه می خواند...
یابن الحسن یابن الحسن می گفت...
ناله هایش تمامی نداشت...
اشک بچه ها هم...
#شهید مصطفی ردانی پور
شادی روح شهدا صلوات
🌷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷