+گفت: اصل بده!😁 -گفتم: مادرم کنیز رباب..... بابام هم غلام عباس..... برادرم غلام‍ علی اکبر.. خودمم کنیز زینب.... مااصل و نصبمون غلام‍ در خونه حسینه‍....🌹 جد در جدمون نوکرش بودن. غلام‍ خانه زادشیم....☺️ +گفت: تو دنیا چی داری؟😃 -گفتم :یه چادر که رنگش مشکیه😍 چون تا ابد عزادار حسینٍ ویه سَر که اگه لایق باشه افتاده زیر پاشون....🙂 +خندید و گفت:روانی خداشفات بده😂 -گفتم :بیمار حسینم شفا نمیخواهم وجز حسی‍❤️-‍ن و کرب‍✨-‍لا از خ‍😍-‍دا چیزی نمیخواهم.. حسین