🔻 پاسخ امام صادق علیه السلام دربارهی: "بلاها، عقیده نادانان و پاسخ به شبههی آنان"
برخی از مردم نادان، بلاهایی را که گاه پدید میآیند؛ چون: وبا، یرقان، تگرگ، [هجوم] ملخ و ... [که باعث زیان فراوان میشوند] بهانه میگیرند و به انکار آفرینشگر و حکمت و آفرینش میپردازند.
در پاسخ این گروه باید گفت:
❓ اگر آفرینشگر و حکیم و تدبیرگری در کار نیست، چرا بیش از این و سختتر از این آفات پدید نمیآید؟
❓ چرا آسمان بر زمین نمیافتد؟ و زمین فرو نمیرود و متلاشی نمیگردد؟
❓ چرا هیچگاه خورشید از طلوع کردن باز نمیایستد و رودخانهها و چشمهساران خشک نمیشوند تا قطرهای آب پدید نیاید؟
❓ چرا باد [برای مدّتهای زیاد] نمیایستد تا همه چیز گندیده و فاسد شود؟
❓ چرا آب آنقدر فوران نمیکند که سرزمین را غرق کند؟
❓ چرا وبا و هجوم ملخها و دیگر بلاها برای همیشه ادامه ندارد تا همه چیز در عالم هستی نابود شود، بلکه گاه پدید میآیند و پس از چندی میروند؟
❓ نمیبینی که جهان هستی از آن بلاهای بزرگ در امان است و تنها گاه به این درد و بلاهای آسان گرفتار میشود؟
این برای آن است که مردم ادب شوند و استقامت یابند. این بلاها همیشه ادامه ندارد، بلکه آنگاه که مردم ناامید میشوند برطرف میگردند. وقوع آنها برای مردم درس عبرت و موعظه، و رفتن و برداشتن آنها نیز رحمت و لطف الهی است.
ملحدان، حکمت سختیها و بلاهایی را که بر مردم وارد میشود، انکار میکنند. آنان میگویند: «اگر جهان هستی آفرینشگر با رأفت و مهربانی داشت، چرا این بلاها و مصیبتها در آن پدید میآید؟»
آنان چنین میخواهند که انسان در این دنیا نباید هیچ دشواری و بلایی بچشد. او باید همواره خوش باشد. در حالیکه اگر انسان اینگونه باشد، استکبار، سرمستی و راحتی، او را به فساد در دین و دنیا میکشاند، چنانکه بسیاری از رفاهطلبان و کسانی که در امن و آسایش رشد میکنند در این فسادها سقوط میکنند. اینان، گاه حتّی فراموش میکنند که انسان هستند، پروردگار و سرپرستی دارند، زیان آنان خواهد رسید، ناخواستهای برایشان واقع میشود. پس، باید ضعیفان را یاری کنند، فقیران را کمک رسانند، بر مبتلایان و گرفتارآمدگان رحم کنند و برای ناتوانان و بیچارگان دل بسوزانند. امّا، هنگامی که انسان در سختیهایی گرفتار آمد و طعم تلخ آنها را چشید، موعظه میشود، چشم خود را در برابر آنچه پیش از آن نمیدانست و از آنها در غفلت بود، میگشاید و به بسیاری از وظایف خود آگاه میشود و به آنها میپردازد.
آنان که این بلاها و مصیبتها را بیفایده و خالی از حکمت میپندارند مانند کودکانی هستند که داروهای تلخ و شفابخش را نکوهش میکنند و از اینکه از غذاهای زیانبار منع میشوند به خشم میآیند، از ادب شدن و کار کردن میگریزند و دوست دارند که همواره بیکار باشند تا به سرگرمیها و بازیها بپردازند و هر غذا و نوشیدنیای میل کنند. آنان از پیامدها و آثار وخیم بیکاری و خوشگذرانی بیخبرند و نمیدانند که غذاهای خوشمزه و زیانبار برایشان چه زیانی، و غذاهای بدمزه و مفید چه سودی دارد. خبر ندارند که ادب اگر چه ناگوار، امّا چه پیامد و میوهی شیرینی است، و داروی شفابخش اگر چه تلخ باشد امّا چه سود و منفعتی دارد.
📕 مأخذ:
توحید مفضّل، مجلس چهارم، ترجمه: نجفعلی میرزایی