#شب_هفتم_محرم
#اختصاصی_پروفایل_حسینی
🖤 روز عاشورا،
دیگه کم کم دور حسین(ع) خالی شده بود...
لبهای اهل حرم تشنه...
سرها از بدن جدا افتاده...
عباسش رفته...
علیاکبرش رفته...
💔 صدای گریه علی اصغر از تو خیمه اومد. شاید میگفت:
بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا... هنوز من زنده ام...
بابا...
هنوز یک سرباز کوچیک داری بابا...
🖤 اقا خودشو به خیمه رسوند
علی اصغر رو از آغوش رباب گرفت...
💔 روبروی لشکر دشمن ایستاد و علی اصغر رو سر دست گرفت...
حسین گفت:
اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...😭
🏹 کار به جایی رسید که بعضی از لشکر دشمن هم داشتن گریه میکردن. اما حرمله نانجیب، تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
💔 «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
🖤 تیر سه شعبه سر طفل معصوم را گوش تا گوش...😭😭😭
اقا دست به زیر گلوی علی اصغر برد و خونش رو به اسمون پاشید. میگن حتی یه قطره از خون علی به زمین برنگشت...
علیلعنتاللهعلیالقومالظالمین