پیرمردداشت‌با‌موبایلش‌حرف‌می‌زد: گل‌‌از‌گلش‌شکفته‌بود. من‌که‌ازکنارش‌رد‌شدم‌داشت‌می‌گفت: «خیلی‌ممنون،‌خدا‌احوالتو‌بپرسه.» باورت‌می‌شه؟‌چه‌عبارت‌بکری؛‌ چه‌تمنای‌لطیفی؛‌چه‌تعارف‌نغزی... مثلا‌خدا‌بهت‌بگه‌چطوری‌بنده‌ی‌من؟ روبه‌‌راهی؟روبه‌رشدی؟ کم‌‌و‌کسری‌که‌نداری؟ها؟ آخ‌آخ،‌می‌شه یعنی؟ .. :) @karbalaiif