‍ لا به لای روضه هایش از من پرسید: میدونی اِرباً اِربا که می گن یعنی چی؟ گفتم: مثل گلی که پرپر کنند و بپاشند اطراف؟! گفت: نه! توی شرهانی وقتی بدن یه شهید هفده هجده ساله رو جدا جدا توی شعاع دویست متری پیدا می کردیم، فهمیدم ارباً اربا یعنی چی.. دست و پا و جمجمه و اعضا هر کدوم یه طرف بود... شهید محمدحسین محمدخانی🌷 📚برگرفته از کتاب عمار حلب شهادت آرزومه🖤🌷💚🕊