کاروان غریبانه اما با نگاه بر حسین علیه السلام پیش می رفت.
خبری از استقبال کوفیان نبودجز پیش قراول سپاه عبیدالله.
حر با هزار سوار. سوار تشنه!
امام قبل حرکت فرموده بود:
_ مشک هارا پر کنید.
حر آمده بود برای محاصره امام و حسین علیه السلام آب آورده بود برای رفع عطش آنها!
حتی اسب هارا سیراب کردند!
خود امام به لبان تشنه آب رساند!
حر دستور داشت نگذارد حسین علیه السلام به کوفه برود و نه مدینه.
دوم محرم کاروان غریب رسید به کربلا!
به همان سرزمینی که حسین علیه السلام نامش را که شنید، آرام لب زد:
_ سرزمینی که خون های ما در آن می ریزد!
«منتهی الامال، ج۱»
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2