ولی وقتی سر بابا رو اینجوری دید ، دیگه همش یادش رفت،
دو جمله فقط گفته:
من الذی ایتمنی؟
کی منو یتیم کرده؟
و رگها جوری نامرتب بریده شده بودن، رقیه هم تا حالا بالای نیزه دیده بود از نزدیک اینجوری ندیده بود ،
صورتشو گذاشت رو صورت زخمی باباش و گفت:
من الذی قطع وریدک😭
چه کسی رگ های گردنتو بریده قربونت برم😭
یهو دیدن دیگه صدایی نیومد...
گفتن خسته شد خوابید،
جلو اومدن ، دیدن رقیه بغل باباش جان داده😭😭😭
🖤 انا لله و انا الیه راجعون 🖤
اللهم عجل لولیک الفرج و سهل مخرجه بحق رقیه بنت الحسین علیه السلام