♨️ دوای درد من تویی! 🔸سید باقی بن عطوه حسنی می‌گوید: پدرم زیدی مذهب بود و اطرافیان خود مخصوصاً فرزندانش را از تمایل به مذهب شیعه اثنی عشری باز می‌داشت، و به شیعیان می‌گفت: «سال‌ها است کلیه‌های من بیمار است و من از این درد رنج می‌برم. اگر صاحب الامر شما مرا شفا دهد، من مذهب شما را قبول می‌کنم.» 🔸یک شب، همه دور هم جمع بودیم ناگاه صدای پدرمان را شنیدیم که ما را به کمک می‌طلبید. به سرعت نزد او رفتیم. گفت:« صاحب الامرتان را دریابید که همین الآن از نزد من خارج شد.» 🔸ما به سرعت به جستجو پرداختیم، اما کسی را نیافتیم. وقتی بازگشتیم و ماجرا را پرسیدیم، گفت: شخصی آمد پیش من و گفت: ای عطوه! گفتم: تو کیستی؟ گفت: صاحب الامر و امام فرزندانت! آن گاه دست مبارکش را به کلیه‌های من کشید و فشار داد و رفت. وقتی متوجه شدم، دیدم اثری از درد نمانده است! بیماری پدرم از آن روز از بین رفت و او مانند آهو چابک و سرحال شد. 📚 کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۰۰ و ۳۰۱، فی معجزات الصاحب ۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۶۵.