eitaa logo
صبحی دیگر
99 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
کانال سبک زندگی «صبحی دیگر» کاری از موسسه مطاف عشق است. مطالب این کانال عبارت اند از : الگوهای سبک زندگی از سیره معصومین، بزرگان دینی و شهدا معرفی کتابهای خوب در این زمینه و مطالب جالب و خواندنی
مشاهده در ایتا
دانلود
💎إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلَامِ وَ اسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ اسْمُ سَلَامَةٍ وَ جِمَاعُ كَرَامَةٍ 🌗 همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد، زيرا اسلام نامى از سلامت است، و فراهم كننده كرامت جامعه مى‌باشد، راه روشن آن را خدا برگزيد، و حجّت هاى آن را روشن گردانيد. 📘 🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چه کسی بود میخواست جلوی رو بگیره! سیل عظیمی از جوانان در روز ، تخت جمشید ... 🌺 @s_digar
🕊شهدا عاشق اند ❤️معشوقشان خداست شاگردند معلمشان حسین علیه السلام است💚 معلم اند... درسشان است🌷🕊️ مسلح اند سلاحشان ایمان است 🍃مسافرند،مقصدشان لقاءالله است مستحکم اند،تکیه گاهشان خدا است صبحتون شهدایی🌷 🌺 @s_digar
🔸گاهی اعتماد کن گاهی بازی کن گاهی فراموش کن گاهی زندگی کن گاهی باور کن گاهی فرشته باش گاهی سیلی بزن گاهی دریا گاهی برکه گاهی همه چیز اما همیشه انسان باش ….! 🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸‏از مادرت دعای خیر و از پدرت نصیحت بگیر و به سختی های دنیا پشت کن... 🤲 وقتی دعای خیر مادر پشت سرت باشد و نصیحت پدرت را گوش کرده باشی بدان که زندگیت روبراه خواهد بود 🌺 @s_digar
🔸معرفی 📘 کتاب مادران 1: جای پای فرهاد «شهید فرهاد خادم به روایت مادر» 🍂 داستان «جای پای فرهاد» از کوچه پس کوچه های کرمان پا می گیرد و خواننده را دنبال دخترکی می کشد که آرام و قرار ندارد اما سرنوشت دخترک چنین رقم خورده که بعدها مادر شهیدی باشد به نام «فرهاد خادم»؛ همان که روز نخست اسفندماه 1360 در خط مقدم جبهه، در تنگ چزابه، به شهادت رسید. 📃 برشی از کتاب: آمده بود مرخصی و بی تابی می کردم که «بیش تر بمون» رفت از ساک اش یک لنگ جوراب آورد گذاشت کف دست من. گفتم«باز شوخی کردن ات گل کرد؟»گفت«به خاطر این لنگه جوراب، اگرهم بخوام، دیگه نمیتونم بمونم، مامان.» یک لنگه جوراب ساده بود. ازاین بافتنی ها ، خیلی هم با سلیقه بافته شده بود. گفتم«چرا پس فقط یه لنگه ست؟» گفت یک روز پیرزنی را می آورند پیش اش و می گویند با او کاردارد.پیرزن می گوید«تو فرمانده این لشگری؟» فرهاد می گوید« من فقط الان کوچیک شمام، امرتونو بفرمایین» پیرزن لنگه جوراب را دودستی می گذارد کف دست فرهاد و میگوید «توی خونه م فقط اندازه ی همین یه لنگه جوراب نخ داشتم. اینو بپوش، خدارو یاد کن، سالم بمون، برو با دشمن ات بجنگ» توی چشم هام خیره شد و گفت«تو مادرمی و اون هم منو پسر خودش می دونه.حرف کدوم تونو گوش بدم؟» ساکت شدم، قدرت نداشتم بگویم « حرف دل تو گوش کن.» برای تهیه کتاب به سایت mataf.ir مراجعه کنید. 🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام فرمودند: عبارت است از: ▫️شنـاخت قلبــی، ▫️اعتــراف زبانـی، ▫️عمــل با اعضـاء و جـوارح 🌺 @s_digar