#ويژگى_هاى_اسلام
💎إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلَامِ وَ اسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ اسْمُ سَلَامَةٍ وَ جِمَاعُ كَرَامَةٍ
🌗 همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد، زيرا اسلام نامى از سلامت است، و فراهم كننده كرامت جامعه مىباشد، راه روشن آن را خدا برگزيد، و حجّت هاى آن را روشن گردانيد.
📘 #خطبه152
🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چه کسی بود میخواست جلوی #سلام_فرمانده رو بگیره! سیل عظیمی از جوانان در روز #عید_فطر ، تخت جمشید ...
#عید_سعید_فطر
🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ارزش سکوت
🎤حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
🌺 @s_digar
🔸معرفی 📘 کتاب مادران 1: جای پای فرهاد «شهید فرهاد خادم به روایت مادر»
🍂 داستان «جای پای فرهاد» از کوچه پس کوچه های کرمان پا می گیرد و خواننده را دنبال دخترکی می کشد که آرام و قرار ندارد اما سرنوشت دخترک چنین رقم خورده که بعدها مادر شهیدی باشد به نام «فرهاد خادم»؛ همان که روز نخست اسفندماه 1360 در خط مقدم جبهه، در تنگ چزابه، به شهادت رسید.
📃 برشی از کتاب:
آمده بود مرخصی و بی تابی می کردم که «بیش تر بمون» رفت از ساک اش یک لنگ جوراب آورد گذاشت کف دست من. گفتم«باز شوخی کردن ات گل کرد؟»گفت«به خاطر این لنگه جوراب، اگرهم بخوام، دیگه نمیتونم بمونم، مامان.» یک لنگه جوراب ساده بود. ازاین بافتنی ها ، خیلی هم با سلیقه بافته شده بود. گفتم«چرا پس فقط یه لنگه ست؟» گفت یک روز پیرزنی را می آورند پیش اش و می گویند با او کاردارد.پیرزن می گوید«تو فرمانده این لشگری؟» فرهاد می گوید« من فقط الان کوچیک شمام، امرتونو بفرمایین» پیرزن لنگه جوراب را دودستی می گذارد کف دست فرهاد و میگوید «توی خونه م فقط اندازه ی همین یه لنگه جوراب نخ داشتم. اینو بپوش، خدارو یاد کن، سالم بمون، برو با دشمن ات بجنگ» توی چشم هام خیره شد و گفت«تو مادرمی و اون هم منو پسر خودش می دونه.حرف کدوم تونو گوش بدم؟» ساکت شدم، قدرت نداشتم بگویم « حرف دل تو گوش کن.»
برای تهیه کتاب به سایت mataf.ir
مراجعه کنید.
🌺 @s_digar