سلام🖐🏻😊🙃
ما و بروبچ دهه هشتادی؛
یه پاتوق زدیم برای خودمون
اگه دوست دارین یه تحولی در خودتون ایجاد کنید باید برنامه #خودسازی داشته باشین
باید دنبال نکات ناب زندگی باشین👐🏻↬
ما ها دوست داریم به هم کمک کنیم
دست همو بگیریم همدیگرو بالاببریم
تا جایی که جز رضایت"امام زمان[عج]" رو در هیچ کاری نبینیم...
حالا اگه دوست دارین که دست به دست هم بدیم تا یه بچه شیعه واقعی درحد توانمون باشیم، ↯✌🏻😍
بسم الله
ما این جایم✋🏻⇜
https://eitaa.com/joinchat/2182807651Ce888c170e1
منتظرتونیم☝🏻♡
دهه شصتی ها و هفتادیا ها هم اومدن خوشحال میشیم👐🏻❤↬
#پندانه
🔸پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید.
🔹خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم، غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن، بدین سبب من راضی و شادم.
🔸پادشاه موضوع را به وزیر گفت.
🔹وزیر گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است.
🔸پادشاه پرسید: گروه ۹۹ دیگر چیست؟
🔹وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلوی خانه وی قرار دهید.
🔸و چنین هم شد.
🔹خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکهها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، ۹۹ سکه؟
🔸و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰ سکه نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود.
🔹او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پسانداز کند. او از صبح تا شب سخت کار میکرد و دیگر خوشحال نبود.
🔸وزیر که با پادشاه او را زیر نظر داشتند، گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گروه کسانی هستند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند.
🔰 خوشبختی در سه جمله است:
🌿 تجربه از دیروز،
🌿استفاده از امروز،
🌿 امید به فردا.
🔰ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه میکنیم:
🔻حسرت دیروز،
🔻اتلاف امروز،
🔻ترس از فردا.
╲\╭┓
╭🌸 🍃 @s_digar
┗╯\╲
🌹معرفی 📗کتاب «دیدم که جانم می رود»؛خاطراتی از شهید مصطفی کاظم زاده به نقل از همرزم و برادر قسم خورده اش.
شهید مصطفی کاظم زاده در 9 شهریورماه 1344 در محله شاهپور متولد شد.
ماجرای بین حمید و مصطفی از همین برادریهاست که دو نوجوان کم سن و سال با هم راهی جبهه میشوند و در نهایت نیز شهادت مصطفی او را از حمید که برادر واقعیاش شده بود، جدا میکند. نویسنده این اثر خود راوی و همرزم و همراه شهید از زمان اولین برخورد، حضور در چادر وحدت برای مقابله با گروه های منافقین و معترضین به جمهوری اسلامی، گرفتن رضایت خانواده و حضور در جبهه جنگ، اعزام به منطقه سومار و شهادت مصطفی... شرح این رفاقت آنقدر شیرین است که وقتی به لحظهی جدایی آن دو میرسد، حمید میگوید: «دیدم که جانم میرود.»
برای تهیه این 📙 کتاب به سایت mataf.ir
مراجعه نمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالم_خوری
🍎 سیب سرشار از ویتامینها، مواد معدنی، فیبر و آنتیاکسیدانه. اینها همه مواد مغذی هستند که بدن برای دور کردن ویروسها و سایر عفونتها و بیماریها نیاز داره.
╲\╭┓
╭🌸 🍃 @s_digar
┗╯\╲