eitaa logo
شُهداے گُمنام 🇮🇷
448 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
17 فایل
پِلاک را از گَردنت دَرآوردی گُفت: از کُجا تو را بِشناسَند..؟! گُفتی: آنکه باید بِشناسد،میشِناسَد... :)🌿 🌷کانال رسمی حرم #شهدای_گمنام_غواص کربلای ۴ اطلاع رسانی مراسمات📜 گزارشات📷 پل ارتباطی ما و شما: 🌱 @fath_khyber
مشاهده در ایتا
دانلود
ازآدمهای‌شهر‌خسته‌شدم‌
❣در دلم‌ جایی‌برای‌هیچ‌کس غیراز تــــــــو نیست گاه‌ یک‌ دنیا فقط با یک نفر پر می‌شود.
هیچکدوم این چراغهای شهر دلمو گرم نمیکنه.. ....🕊
به دل خسته ی خود بگویید؛ خداوندی هست!💚🌱 •••••••••• بنام خداوند بخشنده و مهربان🤍 افوّض اَمری اِلی اللّه ان اللّه بَصیربِالعباد سلام عرض ادب 🌱 آدینه تون بخیر، مزین و معطر به عطر صلوات بر محمّد وَ آل محمّد🌹 به رسم ادب 🥀 ✨ السّلام علیک یافاطمةالزّهرا(سلام الله علیها ) السّلام علیک یابقیةاللّه فی ارضه(عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) السّلام علیک یا اباعبداللّه الحُسین(علیه السلام ) السّلام علیک یاعلی بن موسی الرّضا(علیه السلام ) 🇮🇷
✳️ آخرین شبی که حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) بودیم، حاج احمد اصلا توی حال خودش نبود. 🔻 مثل یک تعزیه‌خوان دور حرم می‌چرخید و بلند بلند گریه می‌کرد و با جمله‌های کوتاه و ساده اینگونه می‌خواند: «این جا رأس حسین (ع) را به نیزده زدند.😭 عمه سادات را به اسیری آوردند. شامی‌ها با اهل‌بیت حسین(ع) کاری کردند که روی ظالم ها عالم سفید شد». بعد از روضه، یک گوشه حرم نشست و تا صبح نماز خواند و مناجات کرد. 🔸 نزدیک اذان صبح، آمد و سراغ یک پاسدار با لباس سبز سپاه را گرفت. ما که ندیده بودیمش. اصرار کردیم که قضیه چیست؟ گفت: یاد شهید محمد توسلی کرده بودم؛ خیلی دلم گرفت. به حضرت زینب (س) متوسل شدم. پاسداری را دیدم که آمد و گفت: «فردا روز موعود است. دیگر انتظار تمام شد». 🌷 فرداحاج احمد عازم لبنان شد و این رفتن دیگر بازگشتی نداشت. 📚 یادگاران، جلد ۹؛ کتاب متوسلیان نویسنده: زهرا رجبی متین نشر روایت فتح
1.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی 🕊
«راه شهیدان راه حسین است »   ⊰❀⊱ 👣 …❀🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄