ادامه بازجویی های رهبرشجاع فدائیان اسلام که در حقیقت بیانگر بینش الهی این مرد بزرگ است
🔺لطفا مطالعه فرمایید
☝️
🚩گمان نمي كنم جوابي از اين صريحتر باشد و اين را بدانيد كه آرزوي من دو چيز بوده و هست يا شهادت در راه خدا و ملحق شدن به شهداي عاشورا و يا اجراي احكام اسلام در مملكت اسلامي ايران.
🚩 من از شهادت باكي ندارم و آماده رفتن به سوي رحمت خدا هستم و شما هم هر طور كه بخواهيد اختيار داريد و تمام بندگان خدا براي امتحان دادن در راه خدا داراي اختيار مي باشند
#بياري_خداي_توانا_سيد_مجتبي_نواب_صفوي.
🔰بخشی از بازجویی اول / کیهان
#فدائیان_اسلام
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸در دانشگاه با صدای بلند اذان بگویید و عارتان نشود🔸
از اذان گفتن غافل نباشید. اول ظهر که شد بایستید و اذان بگویید. نه اینکه همیشه اذان رادیو را باز کنید. اذان شما یک اثر دیگری دارد. باید صدای اذانتان در دانشگاه بلند شود. از این عارتان نشود که مثلا بگویند: فلانی دارد اذان میگوید. بروید پشت دانشکده بایستید و اول وقت، اذان بگویید.
مخصوصاً آنجایی که آدم برای خدا کنف میشود، ارزشش نیز بیشتر است. جاهایی که به آدم بارک الله و احسنت میگویند، میتواند آدم را جهنمی کند؛ اما جایی که به آدم فحش میدهند، ممکن است انسان را بهشتی کند. شما اذان را فراموش نکنید.
خدا رحمت کند نواب صفوی را. دستور داده بود به فدائیان اسلام که وقتی اذان شد، هرجا که بودید اذان بگویید. اینها در هر خیابانی که بودند، اول اذان ظهر که میشد هرکدامشان پشت یک مغازهای یا هر جا که بودند صدای اذانشان بلند می شد.
#اذان_میگویم
#پویش_اذان
#اذان
#فدائیان_اسلام
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
آیت الله االعظمی #سید_نورالدین_الحسینی_الهاشمی_شیرازی
(۱۲۷۴ش - ۱۳۳۵ش) در شهر شیراز و در خانوادهای روحانی پا به عرصه وجود نهاد.
@sayyedmojtabanavvabesafavi
شرح حال 👇
🔸صفحه ۱)
🔸🔸نسب نامه
پدر سید نورالدین حسینی، آیتالله سید ابوطالب حسینی شیرازی مؤلف کتاب اسرارالعقائد است و سید هاشم بحرانی صاحب تفسیرالبرهان از نیاکان وی است و آرامگاهش در بحرین زیارتگاه و مورد عنایت مردم میباشد. همچنین نسب شریف وی به سید مرتضی علم الهدی برادر سید رضی میرسد.
این سلسله از طریق ابراهیم بن موسی الکاظم -علیهالسّلام -به ائمه معصوم -علیهالسّلام- وصل میشود.
🔸 سید نورالدین دو پسر و یک دختر داشت.
۱. #سید_منیرالدین_حسینی شیرازی : وی در سال ۱۳۲۴هـ ش چشم به جهان گشود. بعد از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان به تحصیل دروس حوزه علمیه در شیراز و قم پرداخت و از محضر اساتید برجستهای استفاده کرد، از جمله آیات: حسین نوری ، دوزدوزانی ، مرتضی بنی فضل ، اسماعیل صالحی مازندرانی ، سید محمود علوی ، مرتضی حائری ، سید عباس خاتم یزدی ، راستی کاشانی ، سید جعفر کریمی و شهید سید اسدالله مدنی .
در نهضت امام خمینی -رحمةاللهعلیه- همگام با روحانیت به مبارزه با رژیم پرداخت. او نقش ویژهای در منطقه شیراز داشتند و در این راه دستگیر و به گنبد تبعید شد. بعد از انقلاب هم از طرف مردم استان فارس همراه با شهید دستغیب به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. وی فعالیتهای علمی فراوانی هم داشت که تاسیس فرهنگستان علوم اسلامی در قم یک نمونه از آن است. این مرکز هم اکنون مشغول فعالیت است. وی سرانجام در اسفند ۱۳۷۹ش به دیار حق شتافت و در حرم مطهر حضرت معصومه -علیهاالسّلام -به خاک سپرده شد و پیامهای زیادی از سوی مسئولین نظام ازجمله مقام معظم رهبری به عنوان تسلیت رحلت ایشان ارسال گردید.
۲. #سید_معزالدین_حسینی شیرازی .
۳. دختر ایشان که همسر مرحوم #آیتالله_حائری_شیرازی (امام جمعه) شیراز است.
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه 👇
🔸صفحه ۲)
🔸🔸 سید نورالدین دروس مقدماتی را در حوزه علمیه شیراز به اتمام رساند و برای تکمیل تحصیل به عتبات عراق مهاجرت کرد و مشغول تحصیل نزد اساتید بزرگ شد. وی از شانزده نفر اجازه اجتهاد گرفت. سید نورالدین درباره اجتهاد خود میگوید:
«اول من بلغ الاجتهاد ولم یبلغ الحلم انا و فخرالمحققین،» اولین کسانی که قبل از بلوغ به اجتهاد نائل شدند، من و فخرالمحققین بودیم .
نام برخی از علمایی که وی از آنها اجازه اجتهاد گرفت، چنین است:
۱.علی ابیوردی ۲. سید علی کازرونی ۳. آقا ضیاءالدین عراقی ۴. میرزا ابراهیم محلاتی ۵. شیخ محمدرضا ثامنی اساتید
سید نورالدین نزد استادان برجسته حوزههای علمیه تحصیل کرد، ازجمله:
۱. سید علی کازرونی (مجتهد)
او فرزند سید عباس، فرزند سید حسین بود. در سال ۱۲۷۷هـ ق در شیراز چشم به جهان گشود. مقدمات علوم را در شیراز سپری کرد و بعد به نجف اشرف مهاجرت کرد. سپس به ایران بازگشت. وی در سال ۱۳۱۴ق به کازرون مراجعت نمود و بعد از آن به شیراز هجرت کرد و امام جماعت و تدریس را در آنجا برقرار نمود. مجتهد در سال ۱۳۴۳هـ ق در شیراز چشم از جهان فروبست و در قبرستان حافظیه به خاک سپرده شد.
۲. آقا ضیاء عراقی
۳. شیخ محمد کاظم شیرازی وی در سال ۱۲۹۰ق در شیراز متولد شد. در ده سالگی همراه پدر و خاندان ساکن کربلا گردید و چهارده سال سرگرم مطالعه و مباحثه فقهی، اصولی و ادبیات شد.
وی ابتدا از شاگردان سید کازرونی بود. از سال ۱۳۱۰هـ ق به بعد در جرگه شاگردان میرزای شیرازی ، درآمد و به اجتهاد رسید. شیخ کاظم در سال ۱۳۶۷هـ ق به رحمت ایزدی پیوست و در نجف اشرف، جنب علمای مدفون در آنجا به خاک سپرده شد.
۴. میرزای علی آقای شیرازی
۵. میرزا ابراهیم محلاتی
۶. ملا حسینقلی بهاری
۷. سید محمد کاظم یزدی
۸. میرزا محمد تقی شیرازی
۹. شیخ الشریعه اصفهانی
۱۰. آیتالله محمد حسین نائینی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ۳)
🔸🔸 آیت الله شیرازی شاگردان زیادی را پرورش داد که به چهار نفر از آنان اشاره میشود.
۱. دکتر احمد بهشتی : فرزند شیخ عبدالمجید بهشتی است. تحصیلات حوزوی را نزد پدر آغاز کرد و در شیراز ادامه داد. آنگاه در قم به دروس آیات سید محمد باقر سلطانی طباطبایی ، سید حسین بروجردی و امام خمینی -رحمةاللهعلیه -حاضر شد. وی در سال ۱۳۳۹ش به دانشگاه گام نهاد و تا مقطع دکتری ادامه تحصیل داد و هم اکنون ریاست گروه فلسفه دانشگاه تهران و عضویت در مجلس خبرگان رهبری را عهده دار است. دکتر بهشتی از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه میباشد و تاکنون چهل و یک کتاب
در زمینه فلسفه و کلام ، علوم اسلامی ، معارف سیاسی و اجتماعی اسلام، علوم انسانی تربیتی و شخصیتها نوشته است.
۲. آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی .
۳. سید عبدالعلی آیت اللهی .
۴. آیتالله سید محمد هادی میلانی .
🔰تالیفات و آثار سید نورالدین شانزده عنوان تالیف دارد که فهرست تعدادی از آنها چنین است:
۱. اسلام و جهان امروز : مجموعه مقالات اوست که در روزنامهها چاپ شده است.
۲. ترکیب الاجسام : درباره علم شیمی است و به اثبات صانع پرداخته است. این کتاب به انگلیسی هم ترجمه شده است.
۳. دیوان اشعار : به گفته فرزندش دیوان اشعارش را دفن کرد، ولی تعدادی از اشعار آن به خط ایشان به یادگار مانده است که نمونه آن چنین است:
مشنو از نی! نی نوای بینواست• • • بشنو از دل! دل حریم کبریااست
نی بسوزد خاک و خاکستر شود• • • دل بسوزد خانه ی داور شود
سید اشعاری هم در نقد احمد کسروی سرود که در اختیار فرزندش است.
۴. شکست کسروی
مجموعه مناظرات سید نورالدین با احمد کسروی است.
۵. حقوق سیاسی اسلام
۶. تحفة الاحیاء فی لیلة الغراء
۷. اساس الاصول
۸. بنیان الاصول
۹. اصول الفقه
۱۰. احکام الانام فی شرح شرایع الاسلام
۱۱. رقائق الحقایق
۱۲. کتاب الحساب .
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ٤ )
🔸🔸 سید نورالدین درس تفسیر قرآن را در حوزه علمیه شیراز برگزار میکرد و در تفسیر قرآن مهارت داشت. وی حافظ قرآن نیز بود. تسلط به ملل و نحل موجب شده بود بهتر بتواند قرآن را تفسیر کند. وی در تفسیر قرآن گرایش فلسفی داشت و درعین حال از تفسیر به رای پرهیز میکرد و به درک عمیق قرآن اهمیت میداد. سبک او در تفسیر ادبی ، فلسفی و تاریخی بود.
وی خطیبی برجسته بود و خطبه هایش انبوه مخاطبان را تحت تاثیر قرار میداد. او برای برگزاری نماز عید پیشاپیش جمعیت و با پای برهنه از خانه تا وادی السلام راهپیمایی میکرد.
به طلبه پروری و کشف استعدادها اهمیت فراوان میداد و با برنامه ریزی اقتصادی و علمی و تشویقهای لازم، روحیه طلبگی و استواری و قناعت را به شاگردان یاد میداد. به پوشیدن لباس مقدس روحانیت توسط طلبهها اهتمام خاصی داشت و معتقد بود طلاب باید از علوم روز هم آگاه باشند.
از بلوغ به اجتهاد رسیده بود و این نشانه هوش و نبوغ اوست، البته استعداد و نبوغ شرط لازم است نه شرط کافی و اگر کسی اهل تلاش مستمر نباشد و با آثار علمی بزرگان مرتبط نباشد نمیتواند بر کرسی اجتهاد تکیه بزند.
سید هم از فضیلت ذاتی و اکتسابی برخوردار بود و هم از محضر اساتید تا رسیدن به مرتبه عالی استفاده کرد.
سید نورالدین در ماه رمضان بسیاری از دعاهای مفاتیح را میخواند. او برخی از آنها -مثل دعای ابوحمزه ثمالی - را حفظ بود و نیمه شبها در نماز وتر این دعا را در قنوت از حفظ میخواند.
در ایام تاسوعا و عاشورا ، قبل از اذان صبح مشغول زیارت عاشورا میشد و پیوسته اشک میریخت. وقتی به لعن قاتلان امام حسین -علیهالسّلام -و سلام به یاران ایشان میرسید، بسیار با آرامش میخواند و میگریست، گویی ضاربان و قاتلان حضرت را با چشم خود میدید.
در روز تاسوعا و عاشورا از صبح به حال گریه میایستاد تا دستههای عزاداری عبور کنند. آنگاه به سخنرانی میپرداخت. او در حرم حضرت احمد بن موسی - علیهالسّلام - شاهچراغ در مصائب جدش سیدالشهداء درد دل میکرد و دو رکعت نماز و زیارت عاشورا را میخواند و بعد در مسجد وکیل شیراز به اقامه نماز جماعت ظهر و عصر روز عاشورا میپرداخت.
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ٥)
🔸🔸رضاشاه در اجرای سیاست انگلستان ، تصمیم داشت دست روحانیت را از مناصب اجتماعی کوتاه و قوانین غربی را به جای احکام اسلامی حاکم کند. سید نورالدین در اوج قدرت رضاخان و برای درهم شکستن سیاستهای ضد دینی وی و گوشمالی دادن به دولت بریتانیا ، برای انجام تکلیف شرعی خود، وقتی دبیر ایرانی کنسولگری انگلیس مشروبات الکلی مصرف کرد و در نزدیکی مکانهای مقدس شیراز به خصوص حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ عربده کشی نمود. او تصمیم به اجرای حد شرعی گرفت. عوامل حکومت تلاش فراوانی برای ممانعت از اجرای حد کردند، ولی آیتالله شیرازی بر تصمیم خود پافشاری و شخصا آن را اجرا کرد.
🔹نمونهای دیگر از اجرای حد شرعی که درگاهی رئیس کل تشکیلات نظمیه در ۳۰ فروردین ۱۳۰۶ به ریاست وزراء گزارش کرد، چنین است:
«در شب ۱۹ ماه مذکور آقا سید نورالدین که از علمای درجه دوم شیراز است، موقع مراجعت از میهمانی نزدیک منزل خود به یک نفر کفاش که مست بود برخورده و به گماشتگان خود امر میکند مشارالیه را دستگیر و در منزل خود توقیف نمایند.»
🔹طبق این گزارش آقا سید نورالدین اول آفتاب کفاش را درب منزل خود حد شرعی زده و رها نموده است.
دولت رضاخان دستور دستگیری و تبعید ایشان به بندر بوشهر را میدهد تا در زمان مساعد از ایران اخراج نماید، اما شیراز یک پارچه شورش میشود و مردم معترض در شاهچراغ اجتماع مینمایند و چند نفر در اثر تیراندازی به شهادت میرسند و رژیم ناچار به بازگرداندن ایشان میشود.
🔹در سال ۱۳۱۴ش که واقعه کشف حجاب به وجود آمد، مجلسی در شیراز برگزار شد که بعضی از زنان بدون حجاب در آن شرکت داشتند. وقتی دعوت نامه به دست سید نورالدین رسید، آن را در آتش سوزاند و به حامل دعوت نامه گفت: به محمود آیروم -استاندار وقت فارس- بگو: من در مقابل این مطلب خواهم ایستاد!
سید نورالدین بی درنگ در مسجد وکیل شیراز سخنرانی قاطعی ایراد کرد که عکسی از آن موجود است و سید را نشان میدهد که بر فراز منبر ایستاده و در دستی شمشیر و در دست دیگر آیه حجاب دارد و به رضاشاه میگوید:
«روزی میآید که تو را غلطان غلطان به جهنم میبرند. ما بنا به وظیفه شرعی خود اقدام خواهیم کرد و این (به آیه قرآن که در دست دارد، اشاره میکند) دستور خداست که در دست دارم.»
بعد از تمام شدن سخنرانی سید دستگیر و به تهران فرستاده شد. با پخش خبر در شهر شیراز در اعتصاب فرو رفت و بازار چهار ماه و نیم تعطیل شد، لذا دولت مجبور گردید او را آزاد کند و به شیراز برگرداند.
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ٦)
🔸🔸 مهمترین حرکت سیاسی سید نورالدین در شیراز تاسیس حزب برادران بود.
این حرکت اقدامی مذهبی - سیاسی با هدف ایجاد خط دفاعی دینی در برابر توده ایها و ملیون بود. طرح اولیه این #حزب در سال ۱۳۱۳ش ریخته شد و کار توسعه آن به صورت محرمانه در زمان رضاشاه انجام گرفت و بیشتر جلساتش هم محرمانه برگزار میشد. افرادی که وارد حزب برادران میشدند، با سوگند «والله من در حفظ استقلال ایران در ظل لوای مذهب جعفری با شما همراهم» شروع به فعالیت میکردند.
#حزب_برادران پس از سال ۱۳۲۰ش فعالیت خود را به طور جدی شروع و در سال ۱۳۲۴ش کار رسمی اش را آغاز کرد.
اصل اول اصول مرامنامه حزب: حفظ وحدت ملی ایران و توسعه مذهب جعفری.
اصل دوم: اجرای قانون اساسی بالاخص با نظارت علمای طراز اول.
اصل سوم: تحول فکری در شئون اجتماعی و مبارزه با خرافات.
اصل چهارم: الغای امتیازات جاهلانه و اثبات امتیازات موافق با عقل .
اصل پنجم: تشدید مبانی روحانیت و ضابطه مند نمودن آن.
اصل ششم: تعلیم عمومی نظام و تقویت نیروی دفاع و مبارزه با هرج و مرج.
اصل هفتم: به کار انداختن منابع ثروت کشور.
اصل هشتم: تعمیم فرهنگ به وسیله تعلیمات عمومی آموزش و پرورش .
اصل نهم: حفظ مرکزیت ایران با رعایت برخورداری همه قطعات مملکت.
اصل دهم: ایجاد بهداشت عمومی، تامین مسکن و تسهیل امر ازدواج .
اصل یازدهم: تحکیم روابط حسنه بین ملل و دول اسلامی.
اصل دوازدهم: مبارزه با استبداد در جمیع شئون.
در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سازمان سیاسی بهائیت که تحت نفوذ آمریکا قرار داشت، با زمینه سازی آمریکاییها برنامه علنی شدن خود را در ایران آغاز کرد و این حرکت تا آغاز سال ۱۳۳۴ بی وقفه ادامه یافت.
آیت الله بروجردی که به اهداف این جریان شوم آگاهی یافته بود، اقدامات جدی برای برخورد با تثبیت سلطه دولتی بهائیت بر مملکت را در اردیبهشت این سال، مقارن با ماه رمضان ـ شروع کرد. نتیجه اقدامات ایشان و سخنرانیهای مرحوم محمدتقی فلسفی و ایجاد شور مذهبی در مردم، این شد که فرماندار نظامی تهران دستور تخریب و تصرف «حظیرة القدس تهران» را صادر کند. سپس دولت وقت با صدور بخشنامهای نمایشی و فرمایشی به استانداران سراسر کشور، آنان را مامور جلوگیری از تشکیل جمعیتهایی که به نام بهائیت موجب اخلال در نظم و امنیت کشور میشدند، نمود.
دولت در پی این عقب نشینی تحت فشار آمریکاییان قرار گرفت تا به بهائیت رسمیت ببخشد. به این ترتیب حکومت برای هویت بخشیدن به بهائیت، اماکن به اصطلاح تاریخی منسوب به «باب و بها» را تجدید بنا کرد و نقشه رسمیت بخشیدن به آنان را در یک روند دراز مدت پیگیری نمود. در این میان شهر شیراز که پس از «عکا» در فلسطین اشغالی، دومین مکان مذهبی مورد توجه بهائیان و نخستین و اصلیترین مکان مورد احترام بابیان است، در کانون توجه حکومت قرار گرفت و سرلشکر همت -استاندار نظامی و بهائی - که از قبل به شیرازفرستاده شده بود، مامور اجرای این نقشه خائنانه شد. سید نورالدین که مقابله با این توطئه را وظیفه دینی خود میدانست، همان روزی که شاه به شیراز سفر میکند (چهارم خرداد ۱۳۳۴) به پیروان فداکار خود دستور تخریب اصلیترین مرکز بهائیت را داد و خود بر انجام آن نظارت کرد. در پی این رویداد شاه سفر خود را ناتمام گذاشت و به تهران برگشت و به استاندار نظامی فارس دستور تجدید بنای اماکن بهائیان را داد و این توطئه با سرپرستی وی آغاز شد.
🔸آیت الله شیرازی دوبار به استاندار هشدار داد و بار سوم استاندار در جواب گفت: «فرمان است که بازسازی شود! و من مامورم! »
سید هم دستور داد شهر شیراز را تعطیل کنند و مردم برای ویران کردن مجدد اماکن بهائیان به پاخیزند. خودش هم مستقیما در مراسم تخریب حضور یافت و برای تقویت روحیه مردم و جلوگیری از تعرض نیروهای نظامی و انتظامی به مردم در وسط خیابان مقابل مراکز فرقه بهائیت روی صندلی نشست و به این اقدام مقدس نظارت کرد. آن روز در شهر شیراز غوغا به پا شد و اکثر قریب به اتفاق مردم به خصوص فعالان هیئتهای مذهبی و اعضای حزب برادران در حوادث این روز فداکارانه شرکت کردند. در نتیجه درگیریها چند نفر از مردم زخمی شدند و در شیراز حکومت نظامی اعلام شد. بعد از این اقدام بزرگ که به پیروزی مردم و محو آثار بهائیت در شیراز انجامید، سید نورالدین به تهران رفت و پی گیر امور شد. او با محمد رضاشاه ملاقات و وی را تحقیر کرد و خواستار تعویض استاندار و فرماندار شیراز شد و کار را تا آنجا پیش برد که دولت مجبور به عزل آنان شد و سید پیروزمندانه به شیراز برگشت.
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ٧)
🔸🔸 آیت الله شیرازی محور اصلی کار فرهنگی در هیئتهای مذهبی را سه موضوع قرار داده بود:
۱. آشنایی و انس با قرآن مجید (کلام الهی) که اصلیترین تکیه گاه حیات مذهبی است.
۲. افزایش آگاهی از احکام اسلامی که در حقیقت اساس و پیکره حیات دینی و چهارچوب اصلی زندگی بر اساس آن استوار است.
۳. ارتقای شناخت و اعتلای عشق به اولیاء مکرم معصومین -علیهالسّلام- که واسطه فیض و عهده داران رشدند و معرفت و محبت آنان گرانقدرترین سرمایه نجات انسانها است.
جلسات هیئت مذهبی برادران در زمان سید نورالدین تقریبا در تمام ایام سال سطح شهر و حومه را به گونهای اعجاب انگیز پوشش داده بود و فرهنگ دینی مردم را بر اساس محورهای یاد شده، توسعه میداد.
آموزش قرآن از درست خوانی و قرائت صحیح شروع میشد و در تمام جلسات مذهبی شیراز، بدون استثناء و بر اساس برنامههای او، یک نفر روحانی مسئول قرائت قرآن، تجوید ، ترتیل ، ترجمه و تفسیر قرآن بود. مسائل شرعی هم در این هیئتها تدریس میشد. و در توسل و تولی نیز افزایش آگاهی و پرهیز از انحرافات رایج رفتاری و عقیدتی در دستور کار قرار داشت]
سید نورالدین در برابر اعدامهایی که گروه #فدائیان_اسلام و پیروان #شهید_نواب_صفوی انجام میدادند، واکنش منفی نداشت و ایرادی بر آنها نمیگرفت.
در ماجرای ترور حسین علا که گلوله یاران شهید #نواب به وی اصابت نکرد، سراج، از یاران #نواب، به شیراز رفت و سید نورالدین از وی استقبال کرد. دولت هم در آن جا متعرض وی نشد. شهید #نواب نیز در حالی که تحت تعقیب بود، به شیراز و دفتر کار سید نورالدین رفت و تا زمانی که در شیراز بود، دولت جرات نکرد به وی تعرض کند. سید نورالدین احترام خاصی برای شهید #نواب قائل بود و وی را در کنار خود مینشاند، با اینکه کمتر کسی را در کنار خود مینشاند. او به شهید گفته بود هر وقت که دوست داشته باشد میتواند در شیراز و در منزل ایشان بماند و کسی حق تعرض به او را ندارد و بعد از اینکه نواب از شیراز رفت، در تهران دستگیر و به اعدام محکوم شد.
▪️سید نورالدین از شنیدن خبر اعدام شهید نواب چنان متاثر و عصبانی شد که اعضای #حزب_برادران را فراخواند و در مجلس ختمی که برای #نواب گرفت، به سخنرانی پرداخت و در آن به دولت حمله شدید اللحنی کرد و خطاب به آزموده -دادستان ارتش- گفت:
«آقای آزموده نیامرزیده! آیا کارت به جایی رسیده که اولاد پیغمبر را به بهانه واهی به قتل میرسانی؟»
بعد از مجلس ختم باشکوه در مسجد وکیل ، دو سناتور از طرف شاه به منزل وی آمدند و به صورت محترمانه تهدیدش کردند و گفتند: «چرا در ماجرای #نواب، دولت را زیر سؤال بردهاید؟
#فداییان_اسلام ، در مسایل داخلی و خارجی، دخالت غیر قانونی میکردند، درحالی که شما در مرامنامه خود مخالف هرج و مرج هستید! »
آن دو نفر اصرار داشتند در همان جلسه پاسخ خود را بگیرند، ولی سید نورالدین جواب را به مسجد محول کرد و در مسجد خطاب به شاه فریاد زد:
«آهای مردک! من از شیر نترسیدم از اردشیر بترسم! من همان کسی هستم که در دو سالگی لولو را شکستم. آیا مرا از مرگ میترسانی؟ در نظر نورالدین هیچ چیز بهتر از مرگ نیست. من آرزوی مرگ در راه دین جدم را دارم.... در دفاع از یک سید گفته میشود که نظم را رعایت نمیکند. نظمی که از نظر دین ارزشی نداشته باشد، برای ما محترم نیست. قیام! قیام! قیام! من قیام را بر شما واجب میدانم.»
▪️سید نورالدین از مدتها پیش اندیشه تشکیل #جمهوری_اسلامی را در ذهن خود میپروراند و معتقد بود که اگر جامعه به درصدی از رشد و بلوغ برسد که جمهوری اسلامی را بپذیرد، این روش بهتر از مشروطه است.
او میگفت دیگر شیوههای حکومت داری چون جمهوری دموکراتیک تا زمانی که نورالدین زنده است، در این سامان پا نخواهد گرفت و میگفت: «باید مرا بالای دار ببینند و بعد این کار را انجام دهند.» و میافزود: «خون مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری برای متمم قانون اساسی ریخته شده است و من حافظ این خون هستم.»
وی در برنامههای درسی اش حکومت را به پنج دسته تقسیم میکردند:
۱. حکومت خداوند
۲. حکومت پیغمبر (قدس سره)
۳. حکومت ائمه علیهالسّلام
۴. حکومت ولی فقیه
۵. حکومت عدول مؤمنین (اگر مرحله چهارم امکان نداشت)
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ۸)
🔸🔸آیت الله شیرازی درباره ماهیت و ویژگیهای #حکومت_استبدادی به تفصیل سخن میگوید و این ویژگیها را بیان میکند و بر آن است که قرآن مجید چنین حکومتی را با این ویژگیها حکومت جبابره خوانده است که همه انبیاء با آن به مبارزه برخاستهاند.
ازجمله علائم حکومت استبدادی، نبودن رشد ملی و تقوای سیاسی، عدم ظهور شرافت اجتماعی و نبود مساوات و برابری است. وی معتقد است «#حکومت_مشروطه که محدود است و فعلا تشکیلات ایران بر اوست و فقهاء آن را برای ایران پذیرفتهاند، این ویژگیها را دارد.»
به باور وی اگر به قانون اساسی درست عمل شود، ویژگیهای دولت استبدادی در وی نیست.
آیتالله شیرازی هر چند #حکومت_جمهوری را بر مشروطه ترجیح میداد قائل به این بود که هنوز مردم ایران آمادگی پذیرش آن را ندارند.
وی در آن مقطع مشروطه را بر جمهوری ترجیح میدهد و معتقد است:
«دین اسلام و مذهب شیعه مناسب با حکومت دموکراسی حقیقی است.»
و تاکید میکند:
«شیعه نمیگوید: باید حتما فقیه تکفل سلطنت و نخست وزیری کند، میگوید: «شاهی» و «نخست وزیری» و حکومت باید طبق دین باشد و حکمش از فقیه اخذ شود و به عهده همه مسلمانان است به نحو واجب کفائی.»
🔸وی برای این امر به عموم آیاتی که درباره امر به معروف و نهی از منکر و نظایر آن است، استناد میکند.
🔸 همچنین ده ویژگی دین اسلام را بیان میکند. به نظر وی دین اسلام قابلیتها و ویژگیهای دیگری هم دارد، مثلا دین اسلام «قابل تطور است» یعنی ممکن است چیزی به عنوان «اولی» و «طبعی» حرام باشد، ولی به عنوان «ثانوی» جایز یا واجب شود، ازجمله، عناوین ثانویه میتوان به عسر و حرج و ضرورت و اضطرار و الجاء و اختلال نظام اشاره کرد. وجود آزادیهای شخصی، آزادی غیر مخل به دیگران، آزادی تجارت، آزادی تصرف در اموال ، آزادی تابعین ادیان الهی و آزادی مطبوعات، رعایت حقوق زنان، رعایت حقوق مالکیت و مسائل فرعی آن و بسیاری دیگر از ویژگیهای حکومت در اسلام هست و دین اسلام شاخص اعتدال حقیقی است.
وی نکات مورد نظر خود را در پایان چنین بیان میکند:
۱. دین اسلام و مذهب شیعه با دموکراسی حقیقی سازش دارد.
۲. دموکراسی اروپا پس از فراموشی دموکراسی یونان و روم ، از دین اسلام اخذ شده است.
۳. غیر از سنخ تشکیلات، سایر ترقیات مدنی ، حتی ترقیات در صنایع که امروز دنیا بر محور آن میچرخد، از اسلام و به خصوص از جعفربن محمد -علیهالسّلام- اخذ شده است.
۴. تمام انواع تشکیلات بر اساس معنویات است، از این جهت با بودن معنویات ممکن است جامعهای پس از انحطاط، زندگی را از سر گیرد. پس یاس به هیچ وجه مورد ندارد و با کمال امید باید مشغول عمل بود.
۵. مضرترین اجزاء جامعه آنها هستند که به منفی بافی پرداخته، حیثیات و ارکان جامعه را متزلزل میخواهند.
۱. حضرت #امام_خمینی -رحمةاللهعلیه- در مجلس ختم سید نورالدین شرکت کرد و گریست و موقع خروج از مجلس به بازماندگان و سید منیرالدین به این مضمون میفرماید:
«آن مرحوم استوانهای بود که شکست! »
۲. حضرت #آیتالله_العظمی_بروجردی فرموده بودند:
«آقا نورالدین سدی بود در برابر کفار.»
۳. حضرت #آیتالله_مشکینی درباره سید نورالدین از تعبیر «انسان ساز و حیات بخش» استفاده میکند.
۴. #شهید_بهشتی به فرزند ایشان مرحوم سید منیرالدین شیرازی میگوید:
«بنده شیوه مدیریتیم را از مرحوم پدرتان اخذ و اقتباس کردم. ایشان دارای صراحت لهجه بود، و نسبت به قدرتمندان با لحن تلخی برخورد میکرد و بنایش بر این بود که صاحبان قدرت را به نحوی خرد کند.»
۵. #آیتالله_سید_محسن_حکیم خطاب به فرزند سید نورالدین میگوید:
** پدر شما از بنده جلوتر بود، منتهای مراتب ایشان به سمت شیراز حرکت کرد و بنده ماندم. اگر ایشان هم به اقامت خود در این جا ادامه میدادند، تقدمشان نسبت به ما محفوظ میماند. **
۶. #آیتالله_سید_محمد_هادی_میلانی :
من مدت پنج سال، شاگرد پدر شما در حکمت بودم، ولی ایشان قبل از تکمیل دروس به شیراز نقل مکان نموده و درس را رها نمود
۷. #شیخ_محمد_کاظم_شیرازی :
درس آقا ضیاء عراقی را کسی جز سید نورالدین درک نمیکند
۸. #آیتالله_خامنهای در دیدار با فرزند سید نورالدین:
** من در سن دوازده سالگی در مقام استقبال از دو تن قرآن خواندم: یکی آیتالله کاشانی و دیگری پدر شما! **
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔸صفحه ۹)
🔸🔸در سال ۱۳۳۵ش سید نورالدین به طور مرموزی رحلت کرد و در آرامگاه نور در خیابان احمدی شیراز به خاک سپرده شد. شواهدی هست که وی توسط عمال حکومت مسموم شد. نقل شده است که یک روز سید نورالدین سیگاری آتش زد و نیمی از آن را استفاده نکرده بود که حالت سکته به ایشان دست داد و دکتر بعد از معاینه تشخیص داد که به وسیله سم سیانور مسموم شده است.
دلایل مسمومیت ایشان را میتوان در چند مورد زیر تصور کرد:
۱. در شب حادثه خط تلفن منزل سید نورالدین قطع و باعث شد دکترهای مورد اطمینان دیر متوجه شوند و رساندن ایشان تا بیمارستان هم زمان زیادی برد.
۲. حسین طیران سرپرست امور داخلی دفتر سیدنورالدین که شخص مورد وثوق ایشان بود، شش ماه قبل به همان وضع مسموم شده بود.
۳. روز و شب قبل از درگذشت، چند چهره مشکوک از سوی حکومت با تمهید مقدمات و گرفتن وقت قبلی و به حالت نیمه رسمی با آن بزرگوار ملاقات کرده بودند. میگویند که یکی از آنها که ارتشی بود، بعدها به سبب
عذاب وجدان دیوانه و راهی تیمارستان شد.
۴. پزشکان اعلام کردند که برای دادن گزارش دقیق از علت مرگ، باید کالبد شکافی شود، ولی با تشریح موافقت نشد و جنازه را به خاک سپردند. حتی پزشکان میگفتند روی ناخنهای سید سیاه شده است که نشانه مسمومیت ایشان بود.
🔰منبع : ویکی فقه با تلخیص
@sayyedmojtabanavvabesafavi
پایان
🔸🔹نظرات آیت الله االعظمی #سید_نورالدین_الحسینی_الهاشمی_شیرازی (۱۲۷۴ش - ۱۳۳۵ش)
در مورد حکومت اسلامی و فدائیان اسلام را در صفحات بالا بخوانید 👆
🔰 شرح دیدار #سید_مجتبی_نواب_صفوی با آیت الله العظمی #سید_نورالدین_حسینی الهاشمی شیرازی
نواب صفوی خطاب به سیدنورالدین شیرازی:
انگلیسیها را از ریشه میکنیم و دور میاندازیم
🔸حجتالاسلام فیروزیان که از نزدیکان و دوستان شهید #نواب بود درباره دیدار آیتالله سیدنوردالدین شیرازی با شهید #نواب_صفوی میگوید:
#نواب به آیتالله سید نورالدین شیرازی گفت: « انگلیسیها بوته هرزهای هستند که خود را چنار معرفی کردهاند . اینها را از ریشه میکنیم و دور میاندازیم.»
📔تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۳۰ دی ۱۳۹۶
#پایگاه_مرکز_اسناد_انقلاب_اسلامی ؛
▪️ سید مجتبی نواب صفوی رهبر #جمعیت_فدائیان_اسلام برای تحقق آرمانهای خود سفرها و ملاقاتهای متعددی به شهرها و حتی کشورهای مختلف داشت. یکی از دیدارهای وی با آیتالله سید نورالدین شیرازی بود که #حزب_برادران_شیراز را اداره میکرد.
▪️حجتالاسلام فیروزیان که از نزدیکان و دوستان #شهید_نواب_صفوی بود در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره دیدار نواب با آیتالله سیدنورالدین شیرازی مینویسد:
« بالاخره قبل از نماز مغرب به شیراز رسیدیم و من بلافاصله به طرف مسجدی که آقای نواب قصد ملاقات و صحبت با آیتالله حاج سید نورالدین را داشت حرکت کردم. وقتی به آنجا رسیدم آیتالله حاج سید نورالدین مشغول خواندن نماز عشا بود و آقای #نواب در صف اول پشت سر ایشان ایستاده بود. بعداً معلوم شد که آقای #نواب بعد از تکبیر رسیده و هنوز با آیتالله حاج سید نورالدین روبهرو نشده است.
▪️آیتالله حاج سید نورالدین چنان که مشهور و مشهود بود از نظر علمی مرتبه اجتهاد داشت. وی شاعری توانا، خوشنویسی کمنظیر، سیاستمداری مدیر و مدبر بود که با تأسیس حزب برادران، همیشه در انتخابات مجلس شورای ملی کاندیداهای طرفدار او در شیراز برنده بودند. او از نظر جسمی، بلند قامت و در سنین پیری بسیار خوشقیافه و جذاب بود که با همین ویژگیها در بین دولت و دولتمردان نفوذ کامل و در بین مریدان محبوبیتی خاصی داشت.
▪️آن هنگام، فصل تابستان بود و نماز جماعت در صحن مسجد اقامه میشد و با اینکه صحن مسجد بسیار وسیع بود جمعیت چشمگیری در نماز حضور مییافتند و به او اقتدا میکردند. نماز تمام شد و حاج آقا به هنگام رفتن از محراب نواب را دید.
#نواب بلافاصله خود را معرفی کرد. آیتالله، #نواب را بغل کرد و با یکدیگر معانقه گرمی کردند. حاج آقا نورالدین گفت: « آقای نواب! خوش آمدید. منظور از تشریففرمایی را بفرمایید تا در خدمت باشیم».
#نواب گفت: «اول مریدانتان را مرخص کنید تا عرض کنم».
ایشان رو به جمعیت کردند و فرمودند: «تشریف ببرید!» وقتی غیر از آیتالله و #نواب و من کسی نماند گفت پسرعمو! آمدم ببینم «مرد» هستی یا نه!
حاج سید نورالدین با آن ابهت و چهل سال فاصله سنی ! از #نواب که تا آن زمان چنین سخنی را از کسی نشنیده بود و چون #نواب را به هر جهت شخصیتی فوقالعاده میشناخت، بدون ناراحتی گفت: بله، مرد هستم!
سپس آیتالله به راه افتاد. قدم زنان به کنار دیوار مسجد رسیدیم. در این مسیر سکوت برقرار بود. آیتالله ایستاد و گفت: «حالا مطلب تان را بفرمایید». #نواب سؤال کرد و گفت: «پسر عمو آیا امروز شراب بیشتر خورده میشود یا زمان یزید؟» گفت: «این زمان». #نواب تعدادی از مفاسد اخلاقی و ظلم و ستمها را یک یک شمرد و پرسید: « این مفاسد در این زمان بیشتر است یا زمان یزید؟» گفت: «این زمان». نواب گفت: «اکنون تکلیف من و شما، پسران حسین (ع) چیست؟» گفت: «میگویی چه کنیم؟» گفت:
🚩 «قیام علیه ظلم و فساد تا شهادت».🚩
▪️حاج سید نورالدین فرمود: «آقای #نواب! من حاضرم در صورت اجبار با کلید دزدی از در وارد شوم ولی از دیوار بالا نروم. پیشنهاد شما برای رسیدن به هدف، صحیح نیست». مرحوم #نواب با آن جثه لاغر و کوچک ضمن قیافه زیبا و جذاب، صدای بلند و رعدآسایی داشت که غالباً در سخنرانیها در مقابل جمعیت انبوه، آنجا که احتیاج به بلندگو بود، بدون بلندگو سخنان او به گوش همه میرسید. وی با عصبانیت، بیاختیار و رعدآسا فریاد زد:
«من نگفتم از دیوار بالا برویم، من نگفتم کلید بدزدیم، نگفتم از بیراهه و بیمطالعه قیام کنیم تا به مقامی برسیم. گفتم مثل جدمان حسین (ع) قیام کنیم و شهید شویم. آیا شهادت در راه خدا در مسیر اهداف الهی رسیدن به هدف نیست؟»
▪️آیتالله حاج سید نورالدین که در عمرش همیشه مورد احترام مردم بود و عادت به آرام گفتن و آرام شنیدن داشت و هرگز با چنین شخصی روبهرو نشده بود، آرام گفت: «آقای #نواب! انگلیسیها نمیگذارند و از شروع شدن انقلاب جلوگیری میکنند». #نواب گفت: «انگلیسیها
بوته هرزهای هستند که خود را چنار معرفی کردهاند. اینها را از ریشه میکنیم و دور میاندازیم
@sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه👇
🔰ادامه شرح دیدار....
آیتالله گفت:
آخوندهای فاسد مانع میشوند و اخلال میکنند
نواب گفت:
آخوندهای فاسد و اخلالگر آدمهای سستی هستند، آنها را به هر طریق ممکن آرام میکنیم
ایشان چون پاسخی نداشت گفت: «حاضرم !»
سپس با آقای #نواب دست داد و گفت: «امشب را مهمان من باشید بیشتر صحبت میکنیم». #نواب آهسته به من گفت: «شما امشب بروید منزل حاج سید صدرالدین برادر ایشان. شاید ایشان در حضور شما آنچه میخواهد به من بگوید احتیاط کند در حالی که من باید در جهت هدفی که دارم یکدیگر را بیشتر بشناسیم».
آن دو با هم رفتند و من هم به منزل حاج آقا صدرالدین رفتم و دو مأمور آگاهی تا صبح دور و بر آن منزل مراقب بودند. صبح آقای #نواب به منزل حاج سید صدرالدین آمد و از آنجا با هم به گاراژ رفتیم. سوار اتوبوس شدیم و به طرف اصفهان حرکت کردیم.
آقای #نواب عادتش این بود که در اتوبوس اگرچه جا داشت ولی در صندلی آخر مینشست تا اشراف بر مسافرین داشته باشد. چون در مسیر راه بیکار نمی نشست و با فواصلی کوتاه برمی خاست و سخنرانی می کرد. گرچه صحبت های او در اطراف اخلاقیات و عبادات بود ولی موضوع سخن هر چه بود به نحوی به فساد و ظلم حکومت میرسید و مردم را در مقابل ستمها و ستمگران متوجه مسئولیت خودشان میکرد و همیشه خودداری از قیام جهت براندازی ظالم را از ترس جان یا مال و یا احتمال شکست محکوم میکرد و میگفت:
الناس من مخافة الذل فی الذل
مردم با کنارهگیری از مبارزه با ستمگران از ترس شکست، عملاً تن به ذلت داده و راه را برای تسلط بیشتر ظالم باز گذاشتهاند.
به هر حال به اصفهان رسیدیم. به منزل من وارد شدیم و پس از استراحت شب و صرف صبحانه گفت: «میخواهم بروم ابوالقاسم بختیار را ببینم». پرسیدم: «آیتالله سید نورالدین را چگونه یافتی؟» گفت: «وعده همکاری داد. با شناختی که از افکار من پیدا کرد، وقتی ما به یاری خدا قیام کردیم دستگاههای حکومتی نمیتوانند ایشان را علیه ما تحریک کنند، شاید هم به نوعی با ما همکاری کند».
نویسنده جریان این ملاقات را به صورت شعر درآورده که تقدیمتان میکنم:
آیت الله سید نورالدین / عالمی بود مجتهد به یقین
که وکيلان آن محل ز آنجا / بودشان ره به مجلس شورا
داشت قد رسا و رخ نیکو / لهجه شیرین و دستخط الگو
بود مرد سیاست و قدرت / هم که صاحب نفوذ در دولت
زندگی با جلالت و حشمت / بودش او را میانه ملت
در ملاقات او عرب و عجم / بودشان نزد او کمرها خم
لیک نواب آن فدایی دین / بیتوجه به آن چنان و چنین
گفت با جرأت تمام به او / ای پسر عم، جواب من برگو
ظلم و جور و فساد روزافزون / که شده رایج هر کجا اکنون
چیست تکلیف شرعی تو و من / جز قیام به حق، کفن بر تن
این حکومت ز بن براندازیم / کشوری مذهبی ز نو سازیم
این عجب شخص سید نورالدین / که به خود کس نمی شناخت قرین
آن سخن را شنید و ارج نهاد / گشت مجذوب و دست بیعت داد
آخرالامر گفته ی نواب / چون به حق بود و محکم و جذاب
گشت تسلیم رأی او مردی/ که نبود آن زمان چون او فردی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
پایان
فدائیان اسلام
🔰ادامه شرح دیدار.... آیتالله گفت: آخوندهای فاسد مانع میشوند و اخلال میکنند نواب گفت: آخوند
هوالعزیز
ان شاء الله این مطالب غیر تکراری در موردبرخورد شجاعانه و قاطع شهید نواب با عالم مجاهدی که استاد امثال
آیت الله العظمی میلانی و ... بوده و حدود ۳۰ سال مسن تر از آن شهید بزرگوار بوده است .
برای شناخت شخصیت واقعی و با عظمت و نفوذ کلام قاطع و مؤمنانه و بی بدیل
حضرت سید_مجتبی نواب صفوی
رهبر عالیقدر فدائیان اسلام
بجای اباطیل ساختگی تکراری نظیر تبلیغ چراغ زنبوری و خاطرات تبلیغاتی برخی کاسبان سیاسی
که بعضا توفیقی اجباری یا احساسی و یا فرصت طلبانه به طمع ملک ری و
تهیه قبائی برای خویش مدتی یا لحظاتی خود یا پدران مرحومشان در کنار آن شهید بزرگوار بوده و عکسی هم بیادگار گرفته اند ،و یا از دور با رعایت همه جوانب ایمنیجانفشانیهای آنانرا نظاره میکرده اند وبرخی کلاهی نیز به سبک آنان بر سر خود گذاشته و قبائی هم خریده اند و اکنون مدعی فدائی اسلام بودن هستند و خود را وارث بلافصل آنان می دانند .
مورد توجه عزیزان واقع گردیده و رهنمای حقایق برای تآسی به این مکارم اخلاقی و الگوئی شایسته برای عزم و اراده و ایمان راسخ جهت ادامه راه و پیگیری آرمان این اسوه های مقاومت و جهاد و شهادت باشد .
بیاری خداوند توانا
سید محمود ضیائی
@sayyedmojtabanavvabesafavi